eitaa logo
مداحی عالمانه
951 دنبال‌کننده
77 عکس
64 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ مبعث در روایات اهل سنت به روایت اهل سنت آن حضرت صلی الله علیه و سلم روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، به پیامبری مبعوث گردیده‌اند. اما اجماع شیعه بر آن است که مبعث آن حضرت در روز بيست و هفتم ماه رجب صورت گرفت. مرحوم كلينى با سند خود از امام صادق علیه‌السلام روايت كرده است كه فرمود: «روزه بيست و هفتم رجب را فراموش نكن، زيرا آن روزى است كه محمد به نبوّت گماشته شده است.» شيخ صدوق و شیخ طوسى هم این را روايت كرده‌اند و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر ائمه یا صحابیان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است. 📚منبع تاريخ تحقيقى اسلام (موسوعة التاريخ الاسلامى)، یوسفی غروی، ج ۱، ص ۳۱۵ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4898
✅ بگویید «لا اله الا الله» تا رستگار شوید پس از آن که رسول خدا(ص) دعوت خویش را در یک جلسه رسمی به طور آشکار بیان کرد، در هر موقعیتی که می‌یافت و هر جمعیتی را که می‌دید, آنان را به خدای یگانه دعوت می‌کرد. در بازار عُکاظ که انبوه جمعیت از همه جا می‌آمدند و به خرید و فروش مشغول بودند، راه می‌رفت و با صدای بلند می‌گفت: «بگویید «لا اله الا الله» تا رستگار شوید.» شخصی به نام طارق می‌گوید: روزی در بازار«ذی المجار» بودیم؛ جوانی را دیدیم که می‌گوید: «ای مردم بگویید«لا اله الا الله» تا رستگار شوید.» ناگاه مردی را پشت سر این جوان دیدم که به طرف او سنگ می‌انداخت. به طوری که از پاهای آن جوان بر اثر اصابت سنگ، خون جاری شد و آن مرد می‌گفت: ای مردم! این جوان دروغ گوست, سخنش را باور نکنید. پرسیدم: این جوان و آن مرد کیست؟ گفتند: این جوان, محمد است که مردم را به یکتایی خدا دعوت می‌کند و آن مرد عمویش ابولهب است که می‌پندارد او دروغ گوست. آزاردهندگان، پیامبر را حتی در خانه اش آسوده نمی‌گذاشتند و خانه‌اش را از بالای دیوار به هنگام تلاوت قرآن سنگ باران می‌کردند یا بر در خانه‌اش خار و خاشاک و زباله می‌ریختند. خدیجه(س)، گاه می‌دید که شب هنگام، زنی خار و خاشاک در بغل گرفته و دزدانه راه می‌رود و آن چه را در بغل دارد، بر در خانه رسول الله صلّی الله علیه و آله می‌ریزد و می‌گریزد. این زن کسی جز «اُم جمیل» همسر ابولهب نبود. آزار خاندان ابولهب چنان بالا گرفت که خدای متعال آنان را در سورۀ «مَسَد» چنین سرزنش کرد: «بریده باد دو دست ابولهب؛ مال و ثروتی که به دست آورد او را سود نبخشد؛ به زودی وارد آتشی پرشعله شود و همسرش نیز داخل آتش شود درحالی که هیزم بر پشت خود دارد و بر گردنش طنابی از لیف خرماست.» 📚منبع تاریخ پیامبر و اهل بیت، علی بمان ملک احمدی، ص۷۱ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🟩 خویشان نزدیک خود را به اسلام دعوت کن در همان سال سوم بعثت پیامبر صلّی الله علیه و آله از سوی خداوند چنین فرمانی دریافت کرد: «خویشان نزدیک خود را بیم ده و آنان را به اسلام دعوت کن.» در پی دریافت این فرمان، پیامبر(ص)، همه فرزندان عبدالمطلب یعنی عموها و عموزادگان را به خانه ابوطالب دعوت کرد و به علی علیه‌السّلام که در آن زمان نوجوانی سیزده ساله بود دستور داد تا برای ایشان غذایی با گوشت ران گوسفند و ۷۵۰ گرم گندم، تهیه کرده و با سه کیلو شیر نزد آنها بیاورد. این غذا در روزگار عرب جاهلی برای یک نفر هم کم بود. هنگام مهمانی فرا رسید و مهمانان ده نفر ده نفر وارد می‌شدند. گروه اول که وارد شدند، چون غذا را دیدند خندیدند و گفتند ای محمد! این غذا برای یک نفر هم کفایت نمی کند! پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: «نام خدا را ببرید و مشغول خوردن شوید.» دعوت شدگان گروه گروه می‌آمدند و می‌خوردند و سیر می‌شدند. سپس پیامبر ظرف شیر را به آنها داد و گفت: «به نام خدا بیاشامید.» همه از آن شیر نوشیدند و سیراب شدند و این معجزه‌ای برای اثبات راستی دعوت پیامبر بود. اما ابولهب گفت: محمد شما را سحر کرده است. پیامبر صلّی الله علیه و آله برای انجام فرمان الهی به پا خاست و چنین سخن گفت: «خدا را ستایش می‌کنم و از او یاری می‌طلبم و به او ایمان می‌آورم و بر او توکل می‌کنم و گواهی می‌دهم که جز او معبودی نیست. او یگانه است و شریکی ندارد. ای خویشان من! بدانید که پیشرو، به اهلش دروغ نمی‌گوید.» «قسم به خدایی که جز او معبودی نیست، من رسول خدا به سوی شما خصوصاً و به سوی همه مردم هستم. قسم به خدا همان گونه که می‌خوابید، می‌میرید و همان گونه که بیدار می‌شوید، برانگیخته خواهید شد و به آن چه انجام داده‌اید محاسبه و بازخواست می‌شوید و پایان کار، بهشت یا دوزخ همیشگی است.» ابولهب، از جا برخاست و گفت ای فرزندان عبدالمطلب! به این حرف‌ها گوش ندهید و پیش از آن که دیگران جلوی محمد را بگیرند، شما خود جلوی او را بگیرید و در مقابل او بایستید. ابوطالب که تا آن زمان آرام نشسته بود، برآشفت و با فریادی خشم آلود گفت: «ای ابولهب! ای ننگ خاندان! بنشین. به خدا قسم ما برای یاری او آماده‌ایم و او را یاری خواهیم کرد. ای پسر برادرم! هرگاه خواستی به سوی پروردگارت دعوت کنی، به ما اعلان کن تا مسلح شویم و همراه تو بیرون آییم.» 📚منبع تاریخ پیامبر و اهل بیت، علی بمان ملک احمدی، ص۷۳ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🌸 دومین دعوت از خویشان از آن‌جا که پیامبر(ص) فرمان یافته بود تا خویشان نزدیک خود را بیم دهد، پس از آن که مجلس روز اول به هم خورد، روز دیگر به علی بن ابی طالب فرمود: «علی جان! این مرد با سخنانی که گفت مهمانان را متفرق کرد و نگذاشت با آنان تمام سخنم را بگویم. بار دیگر همان مقدار خوراک تهیه کن و از آنان دوباره دعوت کن.» علی علیه‌السّلام برای روز بعد دوباره آنان را دعوت کرد و به همان شکل روز قبل, غذایی آماده کرد و معجزه روز قبل تکرار شد. هنوز مجلس پایان نیافته بود که پیامبر برخاست و گفت: «ای فرزندان عبدالمطلب! خداوند مرا به سوی همۀ مردم به ویژه به سوی شما فرستاده است و گفته است که خویشان نزدیک خود را بیم ده.» «من شما را به کلمه‌ای که بسیار بر زبان سبک و فردای قیامت در حساب خداوند بسیار سنگین است دعوت می‌کنم. شما با اعتقاد به این دو کلمه، فرمانروای عرب و غیر عرب خواهید شد و ملت‌ها از شما پیروی خواهند کرد و با این دو کلمه وارد بهشت می‌شوید و از آتش جهنم نجات می‌یابید. آن دو کلمه«لااله الا الله» و «محمد رسول‌ الله»است. آیا کسی هست که با من برادری کند و از دین من پشتیبانی نماید تا پس از من جانشین من و وصی من باشد؟» سکوت سنگینی مجلس را فرا گرفت. در این هنگام علی بن ابی طالب علیه‌السّلام که کم سال ترین آنها بود برخاست و گفت: ای رسول خدا! من تو را یاری می‌کنم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله به او فرمود که بنشین و او نشست. بار دوم پیامبر گفتار خود را تکرار کرد و باز هم علی برخاست و گفت: من تو را یاری می‌کنم.، پیامبر فرمود بنشین. برای بار سوم حاضران را دعوت به اسلام کرد، اما هیچ یک از حاضران به دعوت پیامبر پاسخ مثبت ندادند, جز علی که برای بار سوم نیز برخاست و گفت: من تو را یاری می‌کنم. در این هنگام پیامبر به علی اشاره کرد و فرمود: «او وصی و جانشین من بر شماست. سخنان او را گوش دهید و از او اطاعت کنید.» حاضران برخاستند و درحالی که هر کسی سخنی دربارۀ پیامبر می‌گفت، ابولهب رو به ابوطالب کرد و با تمسخر به او گفت: محمد، پسرت علی را بزرگ تو قرار داده و دستور داده از او پیروی کنی! 📚منبع تاریخ پیامبر و اهل بیت، علی بمان ملک احمدی، ص ۷۴،۷۵،۷۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
️﷽☘️ 📢با سلام خدمت اعضاء محترم کانال ✅ برای دسترسی بهتر به مطالب مورد نظر خود، می‌توانید از هشتک‌های زیر استفاده کنید. 🟢 🟢 🟢 🌹 🟢 🩸 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹15 🔹 🔹 📣eitaa.com/maddahiaalemane
🌺 طبیب دوار امام على علیه‌‏السلام فرمودند: «فى صِفَهِ النَّبىِّ صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَراهِمَهُ وَأَحْمى (أمْضى) مَواسِمَهُ یَضَعُ ذلِکَحَیْثُ الْحاجَهُ إِلَیْهِ مِنْ قُلوبٍ عُمْىٍ وَآذانٍ صُمٍّ وَأَلْسِنَهٍ بُکْمٍ،مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الْغَفْلَهِ وَمَواطِنَ الْحَیْرَهِ.» در توصیف پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله مى‏‌فرمایند: «پزشکى است که با دانش خود، همواره میان مردم مى‏‌گردند، مرهم‌هایش را به‏ خوبى فراهم و ابزار کارش را آماده کرده و آنها را هر جا که لازم باشد، از دل‌هاى کور و گوش‌هاى کر و زبان‌هاى گنگ به کار مى‏‌برد. غفلت‌گاه‏‌ها و جایگاه‏‌هاى حیرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى‏‌کند‌.» 📚منبع نهج البلاغه، خطبه‏ ۱۰۸ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🌺 خانه‌های مبارک اباهارون می‌گوید: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفیاب‏ شدم. آن حضرت فرمود: «اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده‏‌ام.» عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: «خدا او را براى تو مبارک گرداند چه نامى براى او انتخاب‏ کرده‏‌اى؟» گفتم: او را محمد نامیده‏‌ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورت‏ مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه‏‌هاى مبارکش به‏ زمین بخورد. آن حضرت زیر لب گفت: «محمد، محمد، محمد.» سپس فرمود: «جان خودم، فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا(ص)باد! او را دشنام مده! کتک نزن! بدى به او نرسان! بدان! در روى زمین‏ خانه‏‌اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آن‏‌خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۷، ص ۳۰ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🌺 گرامی‌ترین افراد نزد پیامبر(ص) امام حسین علیه‏‌السلام فرمودند: «کانَ صلی الله علیه وآله… یُعْطى کُلَّ جُلَسائِهِ نَصیبَهُ وَلا یَحْسَبُ أَحَدٌ مِنْ جُلَسائِهِ أَنَّ أَحَدا أَکْرَمُ عَلَیْهِمِنْهُ.» «پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله بهره هر یک از هم‏‌نشینان خود را عطا می‌فرمودند و چنان معاشرت می‌نمودند که کسى گمان نمی‌کرد شخص دیگرى نزد پیامبر از او گرامی‌تر باشد.» 📚منبع بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۱۶، ص ۱۵۲ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🌺 برترین مخلوقات حسین بن عبدالله می‌گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسول‏‌خدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: «قسم به خدا، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر از محمد(ص) نیافرید.» امام صادق(ع) در حدیث دیگرى فرمود: «چون رسول خدا(ص) را به‏ معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمى‌‏کرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل، در چنین حالى‏ مرا تنها مى‏‌گذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جایى‏ قدم گذاشته‏‌اى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و بیش از تو بشرى به آن‏جا راه نیافته است.» 📚منبع اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۲، ص۳۲۵ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🌺 برترین پیامبر معمر بن راشد مى‏‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «یک نفر یهودى خدمت رسول خدا(ص) رسید و به دقت او را نگریست. پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت: آیا تو برترى یا موسى بن عمران؟ آن پیامبرى که خدا با او تکلم‏ کرد و تورات و انجیل را بر او نازل نمود و به وسیله عصایش‏ دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟» پیامبر(ص) فرمود: «خوشایند نیست که بنده خود ستایى کند ولکن‌ (در جوابت) مى‏‌گویم که حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه‏ کند، گفت: اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى‏؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏‌خواهم که مرا عفو نمایى. خداوند نیز توبه‏‌اش را پذیرفت.» «حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت: اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لماانجیتنى من‏ الغرق‏؛ خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست‏ مى‏‌کنم مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.» «حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت: اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنى منها؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏‌خواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى او سرد و گوارا نمود.» «حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس‏ نمود گفت: اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما امنتنى‏؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى‏‌نمایم که مرا ایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:لاتخف انک انت‏الاعلى‏؛ (طه_۶۸)نترس، مسلما تو برترى.» «اى یهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مى‏‌کرد و به‏ من و نبوت من ایمان نمى‏‌آورد ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال او نداشت. اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى(ع) که‏ زمان خروجش عیسى بن مریم براى یارى او فرود مى‏‌آید و پشت‏ سر او نماز مى‏‌خواند.» 📚منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ج‏ ۱۶، ص ۳۶۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🌺 دنیای زودگذر ابن سنان مى‏گوید: امام صادق(ع) فرمود: «مردى نزد پیامبر(ص) آمد، در حالى که آن حضرت روى حصیرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن‏ حضرت اثر گذاشته بود و بر بالشى از لیف خرما تکیه نموده بود که بر گونه‏‌هاى گلگونش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالى که‏ جاهاى اثر کرده را مسح مى‏‌نمود، گفت: کسرى و قیصر (پادشاهان‏ ایران و روم) هرگز چنین راضى نمى‏‌شوند و بر حریر و دیبامى خوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!» پیامبر(ص) فرمود: «به خدا من از آن‏ها برتر و گرامى‏‌تر هستم. من‏ کجا و دنیا کجا! مثال زودگذر بودن دنیا، مثال شخصى است که بر درختى سایه‌دار عبور مى‏‌کند، لحظه‌هایى از سایه درخت استفاده‏ مى‏‌کند و وقتى سایه تمام شد، از آن جا کوچ مى‏‌کند و درخت را رها مى‏‌کند.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۶، ص ۲۸۲ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912
🌺 کلید گنج‌های زمین در دستان پیامبر(ص) امام صادق(ع) مى‏‌فرماید: «روزى رسول خدا(ص) در حالى‌ که محزون‏ بود، از منزل خارج شد فرشته‏‌اى بر او نازل شد. در حالى که کلید گنج‏‌هاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد! این‏ کلیدهاى گنج‌‏هاى زمین است. پروردگارت مى‏‌فرماید: این کلیدها را بگیر و در گنج‏‌هاى زمین را باز کن و آنچه مى‏‌خواهى از آن استفاده‏ نما. بدون این که نزد من ذره‏‌اى از آن‏ها کم شود.» پیامبر(ص) فرمود: «دنیا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد. کسانى دور آن جمع مى‏‌شوند که عقل ندارند.» فرشته گفت: «به آن خدایى که تو را به حق مبعوث نمود! وقتى در آسمان چهارم کلیدها را تحویل مى‏‌گرفتم، همین سخن را از فرشته‏ دیگرى شنیدم.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۶، ص ۲۶۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=4912