eitaa logo
مداحی عالمانه
1هزار دنبال‌کننده
97 عکس
101 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
38.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلسله درس گفتارهای آموزشی مقتل کربلا مقتل حضرت اباالفضل (ع) / قسمت دوم دکتر حسین محمدی فام لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://b2n.ir/n89487
4_5890885454231767571.mp3
زمان: حجم: 4.28M
سلسله درس گفتارهای آموزشی مقتل کربلا مقتل حضرت اباالفضل (ع) / قسمت دوم دکتر حسین محمدی فام لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://b2n.ir/k70123
48.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلسله درس گفتارهای آموزشی مقتل کربلا مقتل حضرت اباالفضل (ع) / قسمت سوم دکتر حسین محمدی فام لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://b2n.ir/g15853
4_5895264551347161018.mp3
زمان: حجم: 9.82M
سلسله درس گفتارهای آموزشی مقتل کربلا مقتل حضرت اباالفضل (ع) / قسمت سوم دکتر حسین محمدی فام لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://b2n.ir/g15853
✔️ لقب سقایی حضرت عباس(ع) مشکل آب عمر سعد با همراهان وارد کربلا شد و ابن زیاد پی‌درپی برای او نیرو می‌فرستاد. در روز ششم محرم لشکری بیست و دو هزار نفره تحت فرمان داشت. در روز هفتم از عبیدالله نامه‌ای دریافت کرد که دستور داده‌بود نگذارند امام حسین علیه‌السلام و یارانش از آب فرات استفاده کنند‌. ابن سعد شخصی به نام عمروبن حجاج زبیدی را به فرماندهی سپاهی بر شریعه فرات گمارد و از آن روز آب در خیمه‌گاه امام کمیاب شد. جنگ آب امام حسین علیه‌السلام وقتی مشاهده کرد آب در خیمه‌ها کمیاب شده، برادرش عباس را به فرماندهی سی سوار و ده پیاده مأمور تهیه آب کرد. هلال بن نافع جملی پیشاپیش پیادگان حرکت می‌کرد. عمرو بن حجاج گفت کیستی؟ گفت من نافعم، آمده‌ام از این آب که تو ما را محروم کرده‌ای بنوشم. عمرو گفت: بنوش گوارایت باد‌. هلال گفت: وای بر تو چگونه بنوشم در حالی‌که حسین و همراهانش تشنه‌اند. گفت: می‌دانم ولی ما مأموریم نگذاریم دست او به آب رسد. هلال به اصحابش گفت وارد آب شوند و عمرو نیز به لشکرش دستور مقابله داد. جنگ سختی در گرفت. سواران می‌جنگیدند و پیادگان مشک‌ها را آب می‌کردند. عده‌ای از یاران عمرو بن حجاج به هلاکت رسیدند و یاران امام با بیست مشک پر آب به خیمه‌ها برگشتند و این‌جا بود که حضرت عباس(ع) را سقا لقب دادند. 📚منبع مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، ص ۲۴۴ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/s22067
🏴 مقتل حضرت عباس(ع) در ارشاد شیخ مفید الاِرشاد: حَمَلَتِ الجَماعَةُ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام فَغَلَبوهُ عَلى عَسكَرهٍ، وَاشتَدَّ بِهِ العَطَشُ، فَرَكِبَ المُسَنّاةَ يُريدُ الفُراتَ و َبَينَ يَدَيهِ العَبّاسُ أخوهُ، فَاعتَرَضَتهُ خَيلُ ابنِ سَعدٍ و فيهِم رَجُلُ مِن بَنى دارِمٍ، فَقالَ لَهُم: وَيلَكُم، حولوُا بَينَهُ و بَينَ الفُراتِ و لا تُمَكِّنوهُ مِنَ الماءِ. فَقالَ الحُسينُ عليه السلام: اللهُمَّ أظمِئهُ، فَغَضِبَ الدّارِمِيُّ و رَماهُ بِسَهمٍ فَأَثبَتَهُ فى حَنَكِهِ. فَانتَزَعَ الحُسَينُ عليه السلام السَّهمَ و بَسَطَ يَدَهُ تَحتَ حَنَكِهِ فَامتَلَأَت راحَتاهُ بِالدَّم، فَرَمى بِهِ، ثُمَّ قالَ: اللهُمَّ انّي أشكو الَيكَ ما يُفعَلُ بِابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ، ثُمَّ رَجَعَ الى مَكانِهِ و قَدِ اشتَدَّ بِهِ العَطَشُ. وأحاطَ القَومُ بِالعَبّاسِ عليه السلام فَاقتَطَعُوهُ عَنهُ، فَجَعَلَ يُقاتِلُهُم وَحدَهُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللهِ عَلَيهِ و كانَ المُتَوَلِّيَ لِقَتلِهِ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الحَنَفِيُ، وَحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ السِّنبِسِيُّ، بَعدَ َأن اُثخِنَ بِالجِراحِ فَلَم یَستَطِع حَراكاً. الارشاد: دشمنان، بر حسین علیه‌السلام حمله بردند و بر لشکرش غلبه کردند. تشنگی بر او شدّت گرفت. بر سیل‌بند فرات بالا رفت تا خود را به آب برساند و برادرش عباس علیه‌السلام، پیش رویش بود. سواران ابن سعد راه بر او گرفتند. در میان آنان مردی از بنی دارِم بود که به آن سواران گفت: وای بر شما! میان او و فرات حائل شوید و آب را در اختیارش نگذارید. حسین علیه السلام گفت: «خدایا! او را تشنه بگذار.» دارمی، خشمگین شد و تیری به سوی امام حسین علیه‌السلام انداخت که بر زیر گلویش نشست. حسین علیه‌السلام تیر را بیرون کشید و دستش را زیر گلویش گرفت. کف دستانش از خون پُر شد. آن‌ها را پاشید و سپس گفت: «خدایا! از آن‌چه با پسر دختر پیامبرت می‌کنند به تو شکایت می‌کنم.» سپس به جایگاه خود بازگشت در حالی که تشنگی‌اش شدّت یافته بود. دشمنان، گِرد عباس علیه‌السلام را گرفتند و او را از حسین علیه‌السلام جدا کردند. عباس علیه‌السلام نیز به تنهایی با آن‌ها جنگید تا به شهادت رسید. رضوان الهی بر او باد! شرکت کنندگان در قتل او زید بن وَرقاء حَنَفی و حَکیم بن طُفَیل سِنبِسی بودند که پس از آن که زخم‌هایش افزون شد و دیگر نتوانست حرکت کند او را به شهادت رساندند. 📚 منبع الاِرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۲ اِعلام الوری، شیخ طبرسی، ج۱، ص۴۶۶ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۵۰ حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۴۷ الی ۵۵۰ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://maghtal.com/?p=5692
🏴 شهادت حضرت عباس(ع) و برادرانش در نقل الفتوح پس، برادر ديگر اميرالمؤمنين حسين* (ع) عثمان بن على كه مادر او امّ البنين دختر جزام بن خالد العامرىّ [بود] بيرون آمد و بر آن قوم حمله كرده با ايشان مى‏‌جنگید. از آن طايفه مى‏‌زد و مى‌‏كشت تا شهيد شد- رحمة اللّه عليه. بعد از آن برادر او جعفر بن على برادر بطنى او جنگ آغاز نهاده چند كس را از ايشان بينداخت و عاقبت شهيد شد- رحمة اللّه عليه. پس، برادر ديگر او عبدالله بن على بيرون آمد و با آن قوم جنگ‌هاى مردانه كرد تا شهيد شد- رحمة اللّه عليه. بعد از آن عبّاس بن على آماده قتال گشته بر اهل بغى حمله كرده مراسم جدّ و جهد به جاى آورد و جمعى از شجعان لشكر عمر را بكشت تا شهيد شد. چون عبّاس به عزّ شهادت فايض گشت، اميرالمؤمنين حسين(ع) عظيم ناخوش‌دل شده سخت بگريست و فرمود: «ألان انكسر ظهرى و قلّت حيلتى.» *طبق روایات و اعتقادات شیعی، سزاوار نیست لقب امیرالمؤمنین جز برای حضرت امام علی علیه‌السلام استفاده شود. 📚منبع الفتوح، احمد بن اعثم کوفی، ص ۹۰۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/y03972
◼️ این زینب(س) امانت من نزد توست هنگام احتضار امیرالمؤمنین(ع) فرزندانش را جمع کرده مشغول وصیت به آن‌ها شد. زینب(س) نزد پدر بزرگوارش شتافت و عرض کرد: «پدر جان می‌خواهم یکی از برادرانم برای حفظ و حراست من متعهد شود.» حضرت فرمود: «دخترم این‌ها برادرانت هستند هر کدام را خواستی برای این کار انتخاب کن. این حسن(ع) و این حسین(ع) است.» عرض کرد حسن(ع) و حسین(ع) امامان و آقایان من هستند و من با دو چشم خود آنها را خدمت‌گزاری می‌کنم ولی از برادران دیگرم انتظار خدمت دارم شاید در زندگانیم به مسافرتی محتاج شوم لذا او حفاظت و خدمت مرا در سفر و حضر متعهد شود. مولا فرمود: «هر کدام را خواستی انتخاب کن.» زینب(س) نگاهش را به سوی برادرانش انداخت. او کسی را برای مطلب خود غیر از قمر بنی هاشم(ع) انتخاب نکرد پس عرض کرد: «پدر جان این برادرم را می‌گویم و به عباس(ع) اشاره کرد.» امیرالمؤمنین(ع) به عباس(ع) فرمود: «پسرم نزدیک بیا.» عباس(ع) نزد مولا رفت. مولا دست زینب(س) را گرفت و در دست عباس(ع) گذاشت و فرمود: «بُنَیّ هذه ودیعه منّی الیک؛ پسرم این زینب امانت من نزد تو است.» در حالی‌که اشک چشم عباس(ع) بر گونه‌های صورتش جاری بود عرض کرد: «پدر جان چشم تو را روشن می‌کنم و تمام توان خود را در نگهداری و حفاظت زینب(س) به کار می‌برم.» آن‌گاه امیرالمؤمنین(ع) به عباس(ع) و زینب(س) نگاه می‌کرد و گریه می‌نمود. اشاره گریز: به روضه غریبی حضرت زینب(س) و بانوان حرم بعد از شهادت قمر منیر بنی هاشم(ع) که حضرت زینب(س) فرمود: «واضَیعَتُنا مِن بَعدِکَ یا اباالفضل» 📚منبع مولد العباس بن علی(ع)، علاء الفتلاوی، ص ۷۱ چهره درخشان قمر بنی هاشم(ع)، علی ربانی‌خلخالی، ج ۳، ص ۵۷ گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۵۲ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/y03972
🏴 گریز روضه حضرت عباس(ع) ابوذر و مشک آب در یکی از سفرها ابوذر از قافله رسول خدا(ص) جا ماند. هوا هم بسیار گرم و سوزان بود ابوذر هم به شدت تشنه بود، همان‌طور که می‌رفت به سنگی برخورد کرد که مقدار کمی آب باران در آن جمع شده بود با خود گفت بهتر است این آب را به پیغمبر(ص) برسانم تا او اول سیراب گردد. آب‌ها را در مشکی که داشت ریخت و با همان حالت تشنگی و عطش به راه افتاد تا از دور چشمش به سیاهی سپاه مسلمین افتاد. ابوذر خود را به سپاه پیغمبر(ص) رساند، رسول اکرم(ص) به استقبال ابوذر آمد ابوذر از شدت خستگی و تشنگی بی‌حال به زمین افتاد . رسول اکرم(ص) فرمودند: «آب حاضر کنید و به ابوذر بدهید که خیلی تشنه است.» ابوذر گفت آب همراه من است. پیامبر(ص) با تعجب پرسیدند: «آب همراه داشتی و نیاشامیدی؟» ابوذر گفت: «آری پدر و مادرم به قربانت. به سنگی برخورد کردم دیدم آب سرد و گوارایی در کنار آن جمع شده‌است.‌ با خود گفتم از آن آب نمی‌آشامم تا حبیبم رسول خدا(ص) از آن بیاشامد.» اشاره گریز: اباالفضل العباس علیه‌السلام هم آب را روی آب ریخت و خواست که تا مولایش تشنه است، آب ننوشد. 📚منبع داستان راستان، شهید مطهری، ص ۲۵۰ گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۹۷ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/y03972
⚫️ قطع کردن دست‌ها و پاهای حضرت عباس(ع) از روی کینه ورزی شرح الأخبار: کسی‌که عهده‌دار کشتن عباس بن علی علیه‌السلام در آن روز ( عاشورا) شد، یزید بن زیاد حَنَفی بود، و لباس و تجهیزات [رزم] عباس علیه‌السلام را حَکیم بن طُفَیل طایی برداشت. همچنین گفته شده‌ است که او هم‌دست یزید [بن زیاد] در کشتن عباس علیه‌السلام بود. پس از آن‌که برادران عباس علیه‌السلام؛ عبدالله، عثمان و جعفر که همراه او قصد آوردن آب را داشتند، کشته شدند، عباس به تنهایی و با مشک آب، باز می‌گشت و به یاران عبیدالله، که میان او و آب فاصله انداخته بودند حمله می‌برد و آنان را می‌زد و می‌کشت تا از [شریعه] آب، کنار روند. آنگاه، به فرات وارد می‌شد و مَشک را پُر می‌کرد و می‌برد و به حسین علیه‌السلام و یارانش می‌رساند و آنان را سیراب می‌کرد. تا آن‌که دشمنان، بر او غلبه کردند و زخم تیرها، او را ناتوان کرد و میان فرات و سراپرده خیمه‌ها در حال بردن آب، او را کشتند. قبرش نیز همان جاست. خدایش رحمت کند! هم‌چنین، دست‌ها و پاهایش را از سرِ کینه‌ورزی با او و به سبب گرفتاری [هایی که برایشان به وجود آورده بود] و کُشتاری که از آن‌ها کرده بود، قطع کردند. از این رو بود که او سقّا نامیده شد. فضل بن محمد بن حسن بن عبید الله بن عباس بن علی علیه‌السلام در این‌باره گفته‌است: سزاوارترینِ افراد به گریستن مردم بر جوانی است که حسین علیه‌السلام را در کربلا، گریاند برادر او و فرزند پدرش علی ابوالفضل آغشته به خون؛ کسی‌که برای حسین علیه‌السلام از خودگذشتگی کرد و هیچ چیز، او را خَم نکرد و با وجود تشنگی، آب را به او بخشید. 📚منبع شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، جلد۳، ص۱۹۱ حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص۵۴۷ الی ۵۵۰ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/j27539
◼️ چگونگی شهادت حضرت عباس(ع) به بیان حضرت علی(ع) روزی ام البنين وارد اتاق شد. علی عليه‌السلام را ديد كه عباس خردسال را روی پاهايش نشانده، آستين‌های كودک را بالا زده و بازوانش را می‌بوسد و به شدت می‌گريد.‌ ام البنين(س) حيران و نگران علت را پرسيد. علی عليه‌السلام با اندوه پاسخ داد: «به اين دو دست نگاه می‌كردم و آن‌چه بر سرشان می‌آيد، به ياد می‌آوردم.» تعجب‌ ام البنين(س) به ترس تبديل شد. مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنيد: «از بازو قطع خواهند شد.» پرسيد: «چرا ياعلى؟» و آن‌گاه شرح كربلا را شنيد و اين‌كه دستان فرزندش در راه پسر ريحانه رسول(ص)، قطع خواهند شد. گريه امانش نمی‌داد، اما شكر خدا را می‌گفت كه پسرش فدای سبط گرامی رسول صلی الله عليه و آله می‌شود. علی عليه‌السلام مادر عباس را به منزلتی كه فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت: «خداوند در عوض دو دست، دو بال به او می‌بخشد تا با ملائكه در بهشت پرواز كند.» 📚منبع زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، باقر شريف قرشى، ص ۳۱ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/j27539
️﷽☘️ 📢با سلام خدمت اعضاء محترم کانال ✅ برای دسترسی بهتر به مطالب مورد نظر خود، می‌توانید از هشتک‌های زیر استفاده کنید. 🟢 🟢 🟢 🌹 🟢 🩸 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🟢 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹15 🔹 🔹 📣eitaa.com/maddahiaalemane