روح تو را موجه و والا سرشته اند ذات تو را ز طینت طاها سرشته اند آب حیات، قطره محلول اشک توست چشم تو با شراب طهورا سرشته اند روی تو با لطافت نرگس عجین شده تنها تو را شبیه به گل ها سرشته اند وقتیکه گرمی نفست خورده بر کویر هرمی از آن گرفته و گرما سرشته اند لبریز مهر و عاطفه و از ستم تهی ست قلب تو را ز کینه ، مبرا سرشته اند آسایش دو عالم اگر بی تو سود داشت دیگر چرا جهنم و طوبا سرشته اند؟ باور نکردنیست رسیدن به وصل تو گویا تو را شبیه به رویا سرشته اند آقا تو آفریده شدی بهر انتقام یعنی تو را به خاطر زهرا سرشته اند