جمعه آمد بیقرارم بیقرار بهر دیدار توام چشم انتظار جمعه آمد مهدی صاحب زمان کی شود آن چهره ی ماهت عیان جمعه آمدای گل باغ ولا ذکر من یابن الحسن مهدی بیا جمعه آمد باز من یاد توام شکرلله خانه آباد توام جمعه آمد دل شکسته آمدم بی قرار و زار و خسته آمدم جمعه آمد کن نظر بر حال من از غم هجرت شکسته بال من جمعه آمد آمدم من سوی تو تا بگیرم یابن زهرا بوی تو جمعه آمد بر توام مولاپناه دردمندم مستمند یک نگاه جمعه آمد نور تابد بر دلم نام تو حل می‌کند هر مشکلم جمعه آمدبر گل رویت قسم بی توای مهدی زهرا بی کسم جمعه آمد گشته ام مهمان تو مهدیا درد من و درمان تو جمعه آمد آمده سویت فقیر کن کرم مولای من دستم بگیر جمعه آمد دستگیری کن زمن کن نظر بر حال من یابن الحسن جمعه آمدای دعایت مستجاب بر من مسکین بده مولا جواب جمعه آمد روزهجران شما باز هستم دیده گریان شما جمعه آمد روز بیعت با شما جمع ما را از کرامت کن دعا جمعه آمد نام تو مشکل گشاست دردها با ذکر نام تودواست جمعه آمد شیعه را یار و حبیب کی می آیی یار تنها و غریب جمعه آمد حاجت ما کن روا تو خودت بهر فرج بنمادعا جمعه آمداین(رضا) مهمان توست دیده گریان از غم هجران توست از غم هجر تو بیمارم بیا در جهان تنها تو را دارم بیا