2⃣6⃣ که چطور برای هم آغوش گشودند، همدیگر را گرم بغل کردند،بوسیدند،سر روی شانه های هم گذاشتند،حرف زدند خندیدند،با اشک هایی که می آمد و با خنده های بلندی که تبدیل شدند به گریه با های های بلند و تکان شدید شانه ها. حالا فقط آنها نبودند که گریه می کردند می خندیدند.ما همه مان حال آن دو را داشتیم.🌱 کل عملیات سه ماه طول کشید.از شهریور تا بعد.و ما توانستیم ۱۲۰ کیلومتر از منطقه را آزاد کنیم.و این چیز کمی نبود. عملیات بعدی والفجر۹ بود.من از آغاز تا آخرش بودم.منطقه وسیع بود و ما باید سیزده محور را می رفتیم شناسایی می کردیم.🍃 یگان های دیگر هم بودند.مثل تیپ امیرالمومنین،تیپ نبی اکرم،تیپ ۵۷ ابوالفضل،منتها بیشترین سهم شناسایی و اجرای عملیات به عهده تیپ ویژه شهدا بود.هرکدام از محورها چند تا تیم شناسایی و راهکار جداگانه داشت.🍀 حجم کار زیاد بود.من و تمام مسئولین دیگر تقسیم شده بودیم توی تمام محورهایی که گفتم.یک روز آمد پیله کرد گفت"من هم باید بیایم." گفتم"کجا؟" گفت"باید محوری را که می خواهم کار کنم ببینم یا نه؟"🌿 ادامه دارد... راوی:سید مجید ایافت 📚