⚡️جمهوری ایرانی فاقد سنت و بی ریشه بود؛ نه تنها نصی نداشت، بلکه با کژتابی  و فهم نادرست آن فرصتی برای نظریه پردازی برای آن نیز فراهم نشد 🔰جمهوریت ناکام(۱) ✍ 📍«خوب، دکتر، ما چه داریم - جمهوری یا سلطنت؟» او پاسخ داد: «یک جمهوری، اگر می توانید آن را حفظ کنید.» این سخن بنجامین فرانکلین، از پدران بنیان گذار جمهوری در ایالات متحده آمریکا، بر اهمیت بیشتر حفظ جمهوری نسبت به تاسیس آن تاکید دارد. اما پرسش مهم تر این است که چگونه می توان از جمهوریت پاسداری کرد و رمز ناکامی آن چیست؟ 📍در پاسخ به اختصار می توان ادعا کرد بهره مندی از سنت جمهوری خواهی که مشروطیت را مقدمه جمهوریت می داند و برپایه برداشتی از آزادی استوار است که رهایی از قدرت خودسرانه در کانون آن قرار دارد، نقشی با اهمیت در حفظ و تداوم جمهوریت دارد. جمهوری اسلامی بر چنین سنتی و برداشتی استوار نبود، از این رو جمهوریت در آن ناکام ماند.      📍ایرانیان در دو سده اخیر دو انقلاب را تجربه کرده اند که ناکامی هر چند با تفاوت هایی، سرنوشت مشترک آن ها بوده است. تفاوت  اصلی این دو در این بود که مشروطیت به معنای حکومت محدود در چارچوب قانون، در زمینه ای کاملاً متفاوت شکل گرفت و بر سنت و پیشینه ای از مشروطه خواهی مدرن استوار بود که پیدایش و  شکل گیری آن در ایران ۸۰ سال پیش از پیروزی مشروطیت آغاز شد. مشروطه ایرانی ریشه در این سنت داشت. 📍در این بستر خوانشی مشروطه خواهانه از دین بر اسلامی کردن مشروطه برتری یافت. در نتیجه اهداف مربوط به نوسازی ساختار قدرت به عنوان بخشی از پروژه مشروطه محقق شد. مقدمات حکومت قانون تا حد زیادی فراهم شد و به تعبیر شادروان استاد طباطبایی ایده تبدیل شریعت به قانون و جایگزینی حقوق به جای فقه در عرصه عمومی جا افتاد. بدین سان لایه ای جدید بر سنت افزوده شد که هر چند نص یا متنی نداشت، ولی در پرتو عقل عقلایی توانست در قالب قانون اساسی و لوایح ۱۴ گانه نصی برای آن فراهم کند. بدین سان نظریه مشروطه متاخر از آن و بر اساس این نص تدوین یافت. 📍اما در انقلاب اسلامی، جمهوریت در شرایطی مطرح شد که سنت جمهوری خواهی در ایران  شکل نگرفته بود و بیشتر از الگوهای چپ و کمونیستی مایه می گرفت. از این رو با سنت جمهوری خواهی مدرن که بر مشروطیت استوار بود، جز در ظاهر نسبتی نداشت و به عنوان بدیل مشروطیت و در عرض آن طرح شد. در حالی که رابطه این دو طولی است و در نبودِ مشروطیت و ناکامی آن نمی توان به جمهوریت چشم  دوخت. 📍جمهوری ایرانی فاقد سنت و بی ریشه بود؛ نه تنها نصی نداشت، بلکه با کژتابی  و فهم نادرست آن فرصتی برای نظریه پردازی برای آن نیز فراهم نشد. بنابراین می توان گفت جمهوریت در گفتمان اسلام سیاسی به شکل نارس و ابتر طرح و تاسیس شد و یکی از عوامل مهم ناکامی آن همین بود. از این نظر مشروطیت بر جمهوریت تقدم دارد و جمهوری خواهی در غیاب مشروطه خواهی راه به جایی نخواهد برد. استدلال بر این ادعا به درنگ و تاملی در سنت جمهوری خواهی نیاز دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. @majmaqomh