بسم الله الرحمن الرحیم مژده بدید که اومده هادی آل مصطفی میخوام برم زیارت امیر وشاه سامرا تنگ غروب سامرا دلم رو کرده دیونه تواین شب ولادتی میخواد از آقابخونه تنگ غروب سامرا غم تو دلم پا مي گيره هوايي هادی مي شه ،بونۀ آقا مي گيره توصحن سامرا دلم غريبي رو حس مي كنه با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنه شب ولادت اومدم تا كه ببيني حالمو نذر ضریحت مي كنم اين اشكاي زلالمو امام هادی توببین شكسته بال و پر من كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من امام هادی تومیای با نفس بوي گلاب با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب امام هادی اومدی برام آوردی بوي سيب ازاینجامیریم کربلا به پیش ارباب غريب تواین شب ولادتت از تشنگي و آب بخون بياو رو منبر بشين روضۀ ارباب و بخون داری شما دم میگيري با گريه و شور و نوا اومدی و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا" بگوحسین كوفه نياقحطي آبه به خدا حرمله چشمش به دره ،طفل ربابه به خدا بگو که اينجا مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند بگو رو خاك كربلا سه روز مي مونه پيكرش خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرش بگو به فكر انتقام روز مي كنن شباشونو نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو @majnon1396