🌀 امتحانات و استانداردهای لازم 🖋 هادی چیت ساز 🔹 بسیاری از امتحانات حوزه، از استانداردهای لازم برخورد نیست. در این مختصر، به مهمترین استانداردها اشاره می‌شود: 🔹 اولین استاندارد، تناسب کیفیت سؤالات با هدف علم آموزشی است. هدف فقه، آموختن روش فقاهت و استنباط است. هدف اصول فقه، فهم قواعد لازم برای استنباط است. پس امتحان این دو علم، باید بر اساس این اهداف باشد. اما از همه چیز سؤال می شود، غیر از این اهداف. طلبه هم به جای اینکه فهم خودش را ارتقا دهد، نظریه ها را طوطی وار حفظ و سیاهه می کند. ضعف دیگر امتحانات فقه و اصول این است که مایه آنها، پیچیدگی متون آموزشی است، نه محتوای کتب. ممتحن معمولا نظریه های علمی برایش مهم نیستند، بلکه می خواهد ببیند طلبه این متن سخت را فهمیده یا نه، هرچند مطلب خاصی نداشته باشد. یعنی آنجا که نویسنده متن را خیلی سخت نوشته، بهترین جایی است که می توان سؤال داد. مثلا در دو خط، کلمه «اصلا» سه معنای مختلف دارد و ممتحن از معانی «اصلا» می پرسد. ولی خود مطلب درجه چندم است. 🔹 بدتر آنکه گاهی امتحان فقه و اصول، به امتحان ترجمه متن عربی و تعیین نقش کلمات بدل می شود. یا گاهی ممتحن مطلبی را می خواهد که بین خود شارحین اختلاف است مانند معانی «فتأمل». طبیعی است، طلبه هر نظری غیر از نظر ممتحن را بنویسد، نمره نمی‌گیرد. 🔹 مثال دیگر، امتحانات تفسیر است. میزان سنجش در این امتحان، فهم روش صحیح تفسیر آیات و به کار بردن قواعد تفسیر است. اما کمتر سؤالی در امتحان از این ویژگی برخوردار است. امتحان بر اساس مطالب حفظی است. هرجا مطلبی شماره شده، یا بیشتر شبیه امتحان تجزیه و ترکیب است تا تفسیر. 🔹 دومین استاندارد، رعایت سختی و آسانی سؤالات در همه امتحانات است. گاهی امتحانی را آنقدر سخت می گیرند که همه می نالند، و گاه آنقدر رها می کنند که نخوانده ها هم نمره بالا می گیرند. کمتر دیده شده که در یک ترم حد وسط رعایت شود. امتحان، بازتاب تلاش و فهم طلاب است. پس اگر استانداردهای لازم را نداشته باشد، تقریبا از غرض اصلی‌اش تهی است. @Manahejj