🌀 تاراج تراث مرجعیت 📝 در قامت مرجعیت؛ اما فراری از نام و آوازه 📆 به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری 🖋 علی مهدوی 🔹 برخی از فقهای معاصر در عین عظمت و برجستگی شخصیتی که داشتند؛ اما گمنام و مهجور مانده‌اند و تنها نامشان و فعالیت‌هایی که داشتند جز در لابلای سطور تاریخ، یا در سینه برخی علما، در جای دیگری عیان نیست. حال آنکه حوزه و روحانیت میراث‌دار این بزرگ‌مردانی است که سالها خون دل خوردند تا هم به حوزه علمیه و هم مسلمین جهان خدمت کنند. 🔹 مرحوم آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری یکی از این بزرگان گمنام است. فقیهی که آوازه و فعالیتش محدود به فقه و اصول نشد؛ گرچه در فقاهت و اجتهاد چیزی کم نداشت. با وجود اینکه شاگرد اساتید تراز اول نجف بود هیچ‌گاه حتی دنبال اخذ اجازه اجتهاد نرفت؛ چه رسد به اینکه دنبال دست و پا کردن مرجعیت برای خود باشد. با این‌حال پس از وفات مرحوم شیخ عبدالکریم حائری(ره) با اصرار مردم قم به یکی از مراجع ثلاث قم بدل گشت. وی براساس تواضع و روحیه دنیاگریزی که داشت همین را هم برنتافت و همزمان برای مرجعیت واحد و متحد آیت‌الله بروجردی بسیار تلاش نمود و در نهایت ردای مرجعیت را بر دوش ایشان انداخت. 🔹 ایشان از همان جوانی به هیچ وجه بی‌تفاوت نسبت به اتفاقات سیاسی و وقایع اجتماعی و سیاسی نبود؛ وقتی جنگ اول جهانی شروع شد و انگلستان شروع به تصرف عراق کرد، صریحا به جنگ استعمار رفت. حتی به دلیل مبارزه با بریتانیا چند سالی هم به سنگاپور تبعید شد. 🔹 تا اینکه بعدها تکیه‌گاه بزرگی شد برای مبارزین انقلابی. هرکجا نیاز به فتوایی برای حمایت از نیروهای مبارز انقلابی بود ایشان ورود می کرد. از حمایت از فداییان اسلام گرفته تا آیت‌الله کاشانی. از مبارزه برای حمایت از حجاب تا ملی شدن صنعت نفت و حتی وجوب شرکت در انتخابات مجلس پس از ملی شدن صنعت نفت. 🔹 حال، روحیات رياست گریزی این مرجع مبارز را مقایسه کنید با افرادی که برای رسیدن به مرجعیت از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند؛ کسانی که پس از گذشت سالها از وفات پدرشان و با وجود تذکر مکرر مراجع و اصرار بر شکستن مهر و بستن دفاتر، همچنان دفاتر پدرشان را باز نگهداشته اند تا روزی که شاید خودشان به مرجعیت برسند! دیگرانی را اسم نبریم که با نام و آوازه جد مادری شان، دنبال نام و آوازه مرجعیت برای خود هستند. تبعات تلاش این عده‌ی مدعی، برخلاف زحمات و خون دلهای امثال مرحوم آیت‌الله خوانساری، تکثر و تضعیف نهاد مرجعیت است. این افراد به جای آنکه مانند مرحوم خوانساری دنبال اعتلای اجتماعی و سیاسی اسلام باشند، به نام استقلال حوزه از حکومت در هیچ‌ کدام از مواضعی که می‌تواند با حمایت‌های اجتماعی و فرهنگی، مانع نفوذ و قدرت لیبرال‌ها شود ورود نمی‌کنند و از حوزه علمیه برای خودشان صرفا یک مدرسه فقه و اصول و محملی برای مرجعیت آینده خود ساخته‌اند... 🔻 آن، زحمات تراث همیشه بیدار و مبارز و مرجعیت‌گریز ماست و این تاراج تراث مرجعیت توسط عده‌ای برای سبقت جویی هرچه سریعتر در رسیدن مرجعیت! سبقت‌جویی در تاراج تراث مرجعیت، خیانت به اسلاف و جفا در حق اخلاف است. ای کاش برخی می‌شکستند مُهرها را قبل از اینکه شکسته شود مِهرها! و ای کاش می‌بستند دفاتر را قبل از آنکه بسته شود دفتر اعتبارشان! گیرم پدر تو بود... از فضل پدر تو را چه حاصل! گیرم نوه‌ی فخر زمانی... مانده است تا که طریقتش بدانی. 📌 پ.ن: با اقتباس شرح حال آیت الله خوانساری از ویکی فقه. @Manahejj