🟨بحثی در عرصۀ مبانی نظری و مطالعات مبنا، در نمونۀ پروژۀ 🔹در فصل ظهور آکادمیک و دین‌پژوهی، به‌تدریج عازم چرایی دین در جهان جدید و به‌طور خاص چرایی دین انبیایی و دین ابراهیمی در عصر مدرن و پسامدرن شده‌ایم. هم‌چنان‌که ترجمۀ فلسفه در فلسفۀ دین در بینش بیرون‌متنی از دین به دین و نیز بینش بیرون‌وحیانی به دین، عازم بینش رفت‌وبرگشتی درون‌متنی ـ بیرون‌متنی‌، بیرون‌دینی و درون‌دینی در عرصۀ دادوستدی «معنای زندگی» و «تدبیر توسعه‌ای پایدار» شده، و هر دو مقولۀ حقیقت دین و تحقق دین داخل در اندیشه‌ورزی‌های دورۀ معاصری گردیده است. 🔸 اینک بیگانه از توسعه‌ای در میان نمی‌آید و به‌ناگزیر به این هر دو عرصه خواسته یا ناخواسته اندیشیده می‌شود. دورۀ معاصری از این چشم‌انداز فراخوان به یک امر مغفول راهبردی عظیم است و آن این‌که ایدۀ معاصری جمهوری اسلامی در جهان ایرانی، چونان جمهوری اسلامی در پاکستان یا در هر اقلیم جغرافیایی یا فرهنگی دیگر وجهی دادوستدی از نظریه و نظام را یافته است و نمی‌توان بیگانه از این بینش دادوستدی در متن فلسفۀ دین به اصل نظریه اندیشید و به عینیت این نظام مدنی اهتمام ورزید. 🔸ظهور داعشیزمْ محصول بی‌پاسخی حیث دین در تدبیر رشد ـ توسعه‌ای مدنیت معاصری است و نمایندگی از امرِ مغفول یادشده می‌کند و فرجامی به‌جز تورم و زوال قدرت نخواهد داشت، مگر آن‌که فلسفه‌ای روشن در اصل نظریه و سامانی نظام‌واره در تفسیر دین و گام توسعه‌ای تحقق دین بیابد. 🔹«» در کوتاه‌ترین تعریف عبارت است از دانش چیستی و چرایی دین به‌منظور گذار روشمند و بنیادین از حقیقت دین به چگونگی تحقق آن (تدین). به سخنی دیگر، فلسفۀ دین خاستگاه بازسامانی مستمر مبانی معرفت‌شناخت و روش‌شناخت فکر دینی برای سامان‌بخشی مناسبات تفسیر و تدبیر جهان است. 🖋 به قلم احمد @markaz_strategic_roshd