✨چقدر انصاف رو رعایت می‌کنی؟ 🌹در گرماگرم عملیات کربلای چهار، در ساحل ام الرصاص مجروح افتاده بودم. از شدت آتش دشمن، هیچ قایق خودی نمی‌توانست بیاید این طرف رود. ناگهان دیدم قایقی از راه رسید و چند نفر لباس خاکی و پیشانی بند بسته از آن پیاده شدند. 🍃 ستار ابراهیمی بود. تا مرا دید و آمد چیزی بگوید، بی‌سیمچی‌اش گفت: حاجی جان! جنازه برادرتان صمد همین جاست. اگر اجازه بدهید با همین قایق برش گردانیم. 🍃حاج ستار در حالی که بند کلاهش را در دستش گره می زد، گفت: نه. دوباره بی سیم چی من و منی کرد که حاجی گفت: هر وقت جنازه همه را برگرداندید، جنازه صمد را هم برگردانید. والسلام. دیگر هم در این موضوع چیزی نمی‌خواهم بشنوم. راوی: محسن جامه بزرگ 📚غواص‌ها بوی نعنا می دهند؛ نوشته حمید حسام؛صفحه ۷۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte