وقتی به مدارس علمیه می روم و در جمع طلاب عزیز مطالبی را با هدف و تبیین رسالت های طلبگی بازگو می کنم، بالاتفاق چنین به ذهنشان خطور می کند که از چه زمانی و از کجا و چگونه باید کار طلبگی را شروع کنند. ( گرچه می دانم که این حاصل جوی است که خودم ایجاد کرده ام و می دانم که به همان سرعت این حرارتشان نیز سرد خواهند شد و دیگر پیگیر نخواهند شد) این اشتیاق طلاب به در سطح یک و دو همان چیزی است که مایه نگرانی مدارس علمیه است. آن ها معتقدند با ارائه این سخنان، طلاب گرامی برای انجام کارهای طلبگی و خدمت به جامعه احساس ضرورت کرده و قبل از اینکه دوران تحصیلشان به برسد و به اصطلاح میوه ای رسیده و آماده چیدن شوند، از شاخه جدا شده و لازم برای تحصیل را از دست بدهند. چه بسا این نگرانی در فکر نگارنده نیز وجود دارد که چنین پیامدی در واقع هم رخ بدهد و چنین اعتقادی در عالم خارج نیز اتفاق بیفتد. لذا باید گفت آنچه خروجی مطالب ما برای تبیین را تشکیل می دهد و باید مشت طلاب را پر کند تنها و تعیین است، نه پرداختن به حواشی و موضوعات جنبی طلبگی قبل از اتمام دوران مهم تحصیل. چرا که به فرموده مقام معظم رهبری و همچنین باور راسخ ما: بی مایه فطیر است. شاید بپرسید هدف گذاری تنها بدون تلاش برای آموختن های لازم برای تحقق هدف چه فایده ای دارد؟ جواب ساده و کاربردی است. شما وقتی می خواهید یک ماشین ناشناخته بخرید، با خود می اندیشید که آیا دیگران اصلا چنین ماشینی را دیده اند؟ اما وقتی توجه شما به آن جلب می شود در هر کوچه و خیابانی خواهید دید که چقدر از این نوع ماشین فراوان است و شما تا بحال اصلا ندیده اید. این همان و تعیین جهت در طلبگی است. پس نیاز نیست در سطح یک و دو کاری غیر از تحصیل انجام دهید. فقط کنید. @masirtalabe