.
برای سیاستمدارانِ شهیدمان هزار هزار حرف توی مغزم است. حرفها توی مغزماند و روی کاغذ نمیآیند. غمِ فلسطین فلجکننده است. دو شب پیش به انسیه گفتم غم این بچهها به قدری بزرگ است که غم و غصهی خودم محو میشود. غم خودم تهِ مغزم دفن شده. کلمه نمیشود. انسیه گوشزد کرده استوریهای اینستاگرامم سر و شکل خوبی ندارند. گفته نوشتههام باید رنگی رنگی باشند و فاصله داشته باشند و طرحی دورشان باشد تا جذابیت ظاهری پیدا کنند. غمِ فلسطین فلج کنندهاست و سر و شکل دادنم نمیآید. آدمها توی فلسطین میسوزند که ما اینجا متنشان کنیم، بنویسیمشان، جزغالهشدنشان را استوری کنیم، استوریها را رنگی رنگی کنیم و جذاب، تا بقیه بخوانندشان! بخوانند که چه شود؟ ما سوختنِ آدمها را کلمه میکنیم و جز این از دستمان نمیآید. کاش کسی بخواندمان. بخواند و چیزی شود...
.