این را برای خودم گرفتم که امروز یادم بماند که استاد گفتند «اگر تهران هستید بیایید، حتما و حتما و حتما» و من و فروغ دست دخترهایمان را گرفتیم و رفتیم تا بعدا برایشان بگوییم دختری بود در همسایگی ما که وقتی رفت، شد رفیقمان و این رفیق ۲۵سال با درد و مریضی زندگی کرد و با تجربه زیستهای عمیق به بقیه یاد داد چطور از زندگی خوب بنویسند و چطور خوب زندگی کنند.
حالا امروز بعد رفتن میثاق آمدهام خانه و بهتر خانهداری میکنم، بهتر بچهها را بغل میکنم، بیشتر میخوانم و دقیقتر مینویسم.
میدانید فوت میثاق من را نشاند سر جای خودم و ناخواسته همهی اینها میثاقی شد با خودم و فهمیدم چقدر الکی میچرخم، دنیا اخرش هیچی نیست و همین کارهایی که میکنم را باید خوب انجام بدهم تا شاید بعدا کلمهای درست از من باقی بماند…
پن: لطف کنید و فاتحهای برای میثاق، استادیارِ عزیزِ مبنا بخوانید🤍.
#میثاق_رحمانی