"غدیریهای منظوم و پریشان، تقدیم به ساحت مولیالکونین امیرالمومنین علی علیهالسلام"
ای رو به وسعت تو نگونسار آبشار
از کوثرِ نگاه تو سرشار آبشار
سر را به سنگ میزند از شوق روز و شب
تا جانبِ غدیر تو انگار آبشار
لبریز از تموّجِ گل_دستهای توست
هر قطرهای که بُرده به جوبار آبشار
تا چاه را رفیق شبِ خویش کردهای
از شرم میکشد غمِ بسیار آبشار
بیداری تو را به تماشا نشسته است
شب تا به صبح با دلِ تبدار آبشار
آنسو: تو غرقِ زمزمهی چاه و اشک و نخل
اینسو: به شرح آه تو بیدار آبشار
احرام_بسته، رو به صفای قدوم توست_
دارد اگر به هروله اصرار آبشار
یک لحظه بگذر از وسط دشت و گوش کن
میایستد به شوق تو از کار آبشار
یا مرکز طواف دو عالم شو و ببین
میچرخدت به گردشِ پرگار، آبشار
*
کوهی است کنج سینهی تو صعب و چشمهخیز
هرگوشهاش شکفته به گفتار آبشار
قل... قل... به لافتایی تو کرده اعتراف
هو... هو... به هلاتاییات اقرار، آبشار
*
این نام توست یا که صدای عبور آب؟
ابرست؟ یا میانهی گلزار آبشار؟
این اشکهای توست که روییده بر زمین؟
یا تکیه داده است به دیوار، آبشار؟
این همهمه نوای مناجات توست یا
مشق تو را نشسته به تکرار آبشار؟
از عشق تو که مشک به دوشت گرفتهای
سقای دشت گشته علیوار آبشار
در حال اقتدا به رکوع و سجود توست
در باغ اگر خمیده نگونسار آبشار
*
آبی است مثل دامن پاک تو: آسمان
جوشنده، مثل نام تو کرار: آبشار
در سایهی عبای تو در رقص کائنات
در موکب ولای تو سیّار آبشار
تو: حیدری و چشم به نور تو کهکشان
تو: کوثری و عاشق دیدار: آبشار
عشق تو را به قیمت مهتاب و مشتری
خواهنده آفتاب و خریدار آبشار
*
این سوز قلب ماست که با حبّ تو خوش است
این سیلِ اشک ماست، مپندار آبشار
تمثیل آبشار اگر لایق تو نیست
از تو گرفته ارزش و مقدار آبشار
باران رحمت است محمد اگر، تویی_
در باغِ دینِ احمد مختار، آبشار
با تو غدیر، برکه نه، آغازِ عالم است
با تو مدارِ گنبد دوّار آبشار
#محمد_مرادی
#غدیر
https://eitaa.com/mmparvizan