#مقطع_ابتدایی_متوسطه_اول
#داستان
#معلمِسختگیر
🌀قسمت اول🌀
روزی بود روزگاری بود، که مدرسه نبود و بچهها به مکتبخانه میرفتند و درس میخواندند📖
هر مکتب خانه را یک نفر اداره میکرد که به او مُلاّ میگفتند.
ملاّ استاد مکتبخانه بود و به بچهها درس میداد و از بچهها درس میپرسید.
معمولاً ملاّها سختگیری😠 میکردند و با بد اخلاقی بچهها را وادار میکردند که درس بخوانند.
میگویند در یکی از مکتبخانهها ملاّیی بود که بیشتر از بقیه سختگیری میکرد.
شاگردان مکتبخانه از دست او ناراحت بودند و همیشه پیش پدر و مادرشان از بد اخلاقی و سختگیری معلمشان شکایت میکردند.
کار شکایت بچهها بالا گرفت،
تا آنجا که بسیاری از پدر و مادرها ناراحت شدند و گفتند: چغندر کاشتیم زردک🥕 درآمد، چی میخواستیم چی شد.
مگر مجبوریم بچههایمان را به دست این معلم بداخلاق بسپاریم🤔
آنها بچههایشان را از آن مکتب خانه بیرون آوردند و به مکتبخانهی دیگری بردند.......
حالا باید ببینیم چه اتفاقی برای بچهها میافته🤔
#ادامهدارد
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
ڪمیته دانش آمۅزێ
انجمݩ مبلّغان جٰامعَةُ الزّهࢪٰاسلامُ اللہ علیهاٰ
مبلغ: خانم عبداللهی
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝