#بسته_ویژه_ربیع_الاول
#مقطع_ابتدایی
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله
#داستان
🛑
یه لقمه این، یه لقمه آن
سلمان با شور و شوق به سوی خانه پیامبر میرفت. از شادی در پوست خود نمیگنجید.
آرام در زد. پیامبر دم در آمد و او را با احترام به خانه برد.🌴
حسن و حسین هم در خانه او بودند. پیامبر کنار دیوار اتاق نشست و بچهها هم در دو طرفش نشستند.
🌱سلمان به پشتی تکیه داد و رشته سخن را باز کرد. گاهی هم با لبخند به پسرهای گل نگاه میکرد.
پیامبر ظرف غذایی را جلویش گذاشته بود و به پسرهای عزیزش غذا میداد.
یک لقمه در دهان حسن علیه السلام میگذاشت و یک لقمه در دهان حسین علیه السلام.
بچهها با شور و شوق، لقمههای خوشمزه را میخوردند.
چشمهای روشنشان پر از گل ستاره بود
🌟.🌟🌟🌟🌟
🌺🍃صورتشان گل انداخته بود. بوی عطرشان خانه را پر کرده بود و خانه پیامبر، زیباتر از بهار شده بود. (بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۰۴)
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝