#مقطع_ابتدایی
#داستان
🛑
ذوق و شوق
🕊نماز شروع شد. عطر صدای دلنشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان مسجد پیچید. نمازگزاران، عاشقانه به صدای زیبایش گوش میدادند.
حسین علیه السلام رو به روی پیامبر کنار دیوار محراب نشسته بود. پیامبر سر بر سجده گذاشت.
☘حسین علیه السلام با خوشحالی جلو آمد و سریع روی دوش پیامبر سوار شد. با شور و شادی پاهایش را تکان داد: «هِی هِی، بَه بَه! بَه بَه!»
پیامبر، آرام او را پایین گذاشت و سر از سجده برداشت و باز به سجده رفت. حسین علیه السلام دوباره روی دوش پدر بزرگ مهربان سوار شد: «هِی هِی، بَه بَه!» پیامبر دوباره او را آرام پایین آورد و بلند شد.
از جا برخاست تا رکعت دوم را بخواند.
🌸✨ حسین علیه السلام همان جا نشست و با شور و شوق منتظر ماند تا نوبت سجدههای بعدی برسد. در سجدههای رکعت دوم هم باز روی دوش سوار شد.
خلاصه آن روز تا آخرین سجده نماز، هر بار، پیامبر سجده میرفت، حسین علیه السلام روی او سوار میشد و خود را مانند سواران تکان میداد و شادی میکرد.🌿🌿🌿
صدای دلنشین پیامبر و صدای شیرین حسین کوچولو که هنگام سوار شدن با ذوق و شوق حرف میزد، درهم میآمیخت و فضای مسجد را زیباتر میکرد.(حکمتنامه کودک، ص۲۶۴)
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝