دقیقا همان چند جلسه‌ای که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا نتوانم در جلسات حضوری عصر پنج‌شنبه‌ها شرکت کنم. تصمیم مهمی در روند کار اهالی منادی قرار گرفت. من بی‌خبر از همه‌جا وارد گروه که شدم گیومه‌ای از طرف استاد باز شده بود: «هر هفته کتاب معرفی می‌کنیم. صبح دوشنبه‌ها ساعت پنج تا شش و نیم به صورت مجازی مورد نقدو بررسی قرار می‌دهیم.کسی هم به جمع مان اضافه نمی‌شود.» گیومه بسته. من از اینجا، کانال منادی هر چه بگویم از فواید دقیقه‌های صبح دوشنبه، کم گفته‌ام. حتی اگر دست خالی وارد جلسه بشوی، اهالی منادی تک‌خوری نکرده و هرچه از کتاب نصیبشان شده نوش جانت می‌کنند. پشت پرده می‌گویم. اگر یک روزی خواستید کتاب بازمانده‌ی روز را دست بگیرید به یادم باشید که این هفته هر بار خواستم کتاب بازمانده را باز کنم، از خواندنش عاجز ماندم. فقط خواستم به هر بهانه‌ای کتاب را نخوانم. نه سر کتاب را فهمیدم نه ته کتاب. هر کاری سر راه کتاب خواندنم رسید با روی گشاده، تمام و کمال پذیرفتم و هرچه حساب سرانگشتی کردم نتوانستم تا دوشنبه تمام کنم. تنها چیزی که از کتاب فهمیدم این بود که پشت جریانات تاریخ، هرکجای عالم خواست اتفاقی بیفتد، همیشه انسان‌هایی بودند که دیده نمی‌شوند ولی خیلی موثرند. اگر حتی کوچکترین کار در زندگی‌تان کردید و دیده نشد. بدانید کسی که باید کار شما را موثر قرار دهد. خدا بالای سرتان هست. ✍ 🆔 محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/monaadi_ir