✅ اگه ممکنه یه مردونه اش رو بزار 💠سر کوچه که رسیدیم، سوار تاکسی شدیم. راننده ترانه ای با صدای خواننده خانم گذاشته بود. حمید با خنده و خوشرویی به راننده گفت: "مشتی صدای خانم رو لطف می کنی ببندی! اگه داری صدای مردونه بذار. 💢راننده از طرز بیان حمید کلی خندید و همان موقع ترانه را قطع کرد. 🌀حمید گفت: اشکالی نداره، یه چیزی بذار که خانم نباشه. 💠گفت: نه حاج آقا! همون یک کلمه من رو مجاب کرد. صحبت می‌کنیم و می خندیم. این طوری راه کوتاه میشه. 💢بنده خدا مثل بقیه فکر کرده بود حمید طلبه است. تا برسیم کلی با حمید بگوبخند راه انداخته بود. وقتی پیاده شدیم، حمید جمله همیشگیش را گفت: "ممنون! یک دنیا ممنون!" 📚 یادت باشد (خاطرات شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی) 🔰کانال مبلغ یار 🆔 @myar97