• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟!●◇ــــــٰایه [ ... آنچه گفتیم در نگاه اوّل، به نظر می‌رسد؛ از طرفی سایه هیچ است و پوچ، و در طرف دیگر، اوصافی دارد و احکامی. چنین چیزی چگونه امکانپذیر است؟] در توضیح این مهم، باید به نکاتی توجّه کرد؛ آنچه از برای سایه ثابت می‌شود، خود، پوچ و باطل است. یعنی اگر سایه قدّی دارد و قواره‌ای به این خاطر است که نور به آن بخش از زمین نرسیده، و سایه را اینچنین اندازه زده. لکن بازهم این حکم از برای سایه ثابت است -اگرچه که هالک و باطل است این حکم. پس هم سایه و هم آثار و احکام و لوازم آن، همگی باطلند و از نبود نور سرچشمه می‌گیرند در عین حال که این احکام، برای سایه هستند و برای اویند. امّا آنچه باعث ایجاد سایه شده و دار و ندار سایه از اوست، همانا ساختمان است. ساختمان که جلوی خورشید می‌ایستد، سایه تشکیل می‌شود. شمایل و قیافه‌ای هم اگر سایه دارد، به جهت تابش نور به ساختمان بستگی دارد. اگر در ابتدای صبح، سایه بلند است به این خاطر است که آفتاب از زاویه‌ای بسته به آن می‌تابد و اگر سرِ ظهر این سایه به نصف اندازه پیشین می‌رسد، دلیلش این است که در آن ساعات، آفتاب عمود می‌تابد. دقّت داشته باشیم که این اوصاف و احکامِ باطل که به واسطه ساختمان‌ها ثابت می‌شوند، به خودِ ساختمان‌ها نمی‌کنند و ساختمان‌ها به این احکام نمی‌شوند. واضح است که اگر سایه، کوتاه و بلند می‌شود و خم و راست، ساختمان نیز همین بلا سرش بیاید. پس احکام پوچِ سایه، برای خود سایه‌ی پوچ ثابت‌اند و هرگز ساختمان‌ها به این اوصاف نمی‌شوند... (ادامه دارد...)