• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟!●◇ــــــٰایه از ، نتایجی به دست می‌آید: سایه‌ها انگاره‌هایی خیالی هستند که نبود نور، آن‌ها را می‌نمایاند در حالی که اصل و ریشه و مأخذ سایه‌ها، صاحبانشان هستند. در عین حال این سایه‌ها اوصاف و احکامی دارند از جمله خنکا، شکل و شمایل، کثرت و اختلافات و... که آن‌ها نیز پوچ و پنداری‌اند. امّا همچنان که صاحبان سایه، اجازه دیده شدن به این سایه‌ها داده‌اند، احکام این سایه‌ها را نیز وضع می‌کنند و حملِ صفات و لوازم سایه هستند. در واقع کجی و معوّجی سایه، ازان اوست -در عینِ آنکه پوچ و باطل است چراکه صاحبش، یعنی سایه پوچ و باطل است- امّا به واسطه ساختمان برا او ثابت است. در آخر نیز باید گفت که قطعاً این احکام، بر صاحبان سایه‌ها عارض نمی‌شوند. تمام آنچه گفتیم، عیناً بر رابطۀ وجود و ماهیّت تطابق کامل دارد -البته که در مثال نیست 😑 . ماهیّات، سایه‌هایی از ساختمان‌های وجودند که هستند، و اگر احکامی هم دارند احکامشان نیز پوچ و توخالی است و همین احکام نیز به واسطه وجود است که بر آن‌ها مترتّب می‌شود. در واقع و ، مکمّل یکدیگر هستند؛ یکی ریشه ماهیت را می‌خشکاند و می‌گوید در همۀ حمل‌ها و تمامی احکامی که بر ماهیّت بار می‌شود است و دیگری ثابت می‌کند که اگرچه این احکام به واسطه وجود بر ماهیّت عارض شده‌اند، لکن هیچگاه به حریم مقدّس وجود تعدّی و تعرّض نمی‌کنند... (ادامه دارد...)