eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
113 دنبال‌کننده
494 عکس
610 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟! ●◇ـــــٰایه فرض کنید در یک روز آفتابی حوالی ظهر، در خیابان قدم می‌زنید؛ برای در امان ماندن از گرمای آزاردهنده خورشید، به ساختمان‌ها پناه می‌برید. بعد از حس کردنِ خنکای سایه‌ها و فرار از زیر تیغۀ آفتاب، ذهنتان متوجّه محیط پیرامون‌تان می‌شود. به سایه‌هایی که به شما پناه داده‌اند نگاه می‌کنید. چه می‌بینید؟ آیا این سایه‌ها هستند که مأمن شما شده‌اند؟ یا ؟ یا شاید هم هردو؟ کمی فکر می‌کنید؛ درمی‌بابید که سایه‌ها، چیزی جز نیستند، ساختمانی جلوی خورشید قرار گرفته و اجازه تابش به آن نداده که در نتیجۀ آن، سایه‌ها تشکیل شده‌اند. پس به نوعی، سایه‌ها هم هستند و هم نیستند. اگر سایه هست، از صدقه سر ساختمان است؛ این ساختمان است که با ایستادن جلوی نور، سایه را ایجاد کرده، بل سایه خودش ایجاد شده. چِبود و کیستی و نام و نشان، و سایه با "نبود" گِره خورده است. سایه در واقع . اگر هم دیده می‌شود، بخاطر ساختمان است. پس سایه نیست، امّا چون ساختمان هست، او نیز به چشم می‌آید. سایه‌ها، پندارهایی ذهنی هستند که از قرار گرفتن شیءای مقابل نور، می‌شوند. تا به اینجا مشخّص شد که سایه پوچ و است، و اعتباری‌ست که ذهن ما آن را از عدم نور بنا می‌کند. فهمیدیم آنچه امان و حِفاظ شما بود از تندی نور آفتاب، واهی و تُهی بود، بل اصلاً نبود. امّا در عین حال، همین سایه‌های بی‌عرضه، شکل‌هایی دارند و شمایلی؛ طولی دارند و عرضی؛ با یکدیگر تغایراتی دارند و اختلافاتی. پس چگونه است که چیزی که از خود هیچ و خودگردانی ندارد، دارای احکام و اوصافی شده است؟ به عبارت بهتر، زمانی که ما به سایه‌های مختلف نگاه می‌کنیم، متوجّه می‌شویم که آن‌ها با هم متفاوتند و فرق می‌کنند. در نتیجه به این پی می‌بریم که سایه‌ها یکی نیستند و کثیرند. اتّفاقاً از اختلاف و کثرت آن‌ها، به اختلاف و کثرت ساختمان‌ها نیز پی می‌بریم. این یعنی اوصاف آن‌ها، به خودِ ساختمان‌ها نیز سرایت می‌کند. آنچه گفتیم در نگاه اوّل، به نظر می‌رسد؛ از طرفی سایه هیچ است و پوچ، و در طرف دیگر، اوصافی دارد و احکامی. چنین چیزی چگونه امکانپذیر است؟ (ادامه دارد...)
• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟!●◇ــــــٰایه [ ... آنچه گفتیم در نگاه اوّل، به نظر می‌رسد؛ از طرفی سایه هیچ است و پوچ، و در طرف دیگر، اوصافی دارد و احکامی. چنین چیزی چگونه امکانپذیر است؟] در توضیح این مهم، باید به نکاتی توجّه کرد؛ آنچه از برای سایه ثابت می‌شود، خود، پوچ و باطل است. یعنی اگر سایه قدّی دارد و قواره‌ای به این خاطر است که نور به آن بخش از زمین نرسیده، و سایه را اینچنین اندازه زده. لکن بازهم این حکم از برای سایه ثابت است -اگرچه که هالک و باطل است این حکم. پس هم سایه و هم آثار و احکام و لوازم آن، همگی باطلند و از نبود نور سرچشمه می‌گیرند در عین حال که این احکام، برای سایه هستند و برای اویند. امّا آنچه باعث ایجاد سایه شده و دار و ندار سایه از اوست، همانا ساختمان است. ساختمان که جلوی خورشید می‌ایستد، سایه تشکیل می‌شود. شمایل و قیافه‌ای هم اگر سایه دارد، به جهت تابش نور به ساختمان بستگی دارد. اگر در ابتدای صبح، سایه بلند است به این خاطر است که آفتاب از زاویه‌ای بسته به آن می‌تابد و اگر سرِ ظهر این سایه به نصف اندازه پیشین می‌رسد، دلیلش این است که در آن ساعات، آفتاب عمود می‌تابد. دقّت داشته باشیم که این اوصاف و احکامِ باطل که به واسطه ساختمان‌ها ثابت می‌شوند، به خودِ ساختمان‌ها نمی‌کنند و ساختمان‌ها به این احکام نمی‌شوند. واضح است که اگر سایه، کوتاه و بلند می‌شود و خم و راست، ساختمان نیز همین بلا سرش بیاید. پس احکام پوچِ سایه، برای خود سایه‌ی پوچ ثابت‌اند و هرگز ساختمان‌ها به این اوصاف نمی‌شوند... (ادامه دارد...)