🔻خدا مرحوم آخوند كاشی را رحمت كند، ایشان در اصفهان بودند، پدربزرگ ما، مرحوم حاج ملاباقر، خدمتشان رسیده بودند و چیزهای عجیبی درباره‌ی ایشان نقل میكردند. مرحوم آخوند كاشی، فقیه و حكیم بود، راه‌رفته و روشن و آگاه هم بود. واقعاً اهل زهد و تقوا بود. بزرگ‌مردی بوده. مرحوم حاج آقا رحیم ارباب كه خودش از زهاد و علمای درجه‌یک است، شاگرد ایشان بوده است. مرحوم حاج آقا رحیم ارباب در شرح حال خود نوشتهاند که روزی مرحوم آخوند كاشی به من فرمود: «رحیم! امشب برای افطار برو بادمجان بگیر.» ایشان می‌گوید: رفتم مقداری بادمجان گرفتم، پوست كندم و در صندوق‌خانه رفتم (انتهای حجرههای مدارس اصفهان، غیر از حجره، یک صندوق‌خانه یک متر در دو متر هست) و مشغول سرخ‌کردن آن‌ها شدم. مرحوم آخوند كاشی مشغول تعقیبات نماز بودند. تا چشم من به ایشان افتاد، از خودم غافل شدم و حالی به من دست داد؛ یعنی نشسته بودم؛ امّا متوجّه نبودم. این حالت، طول كشید تا اینکه متوجّه صدای مرحوم آخوند كاشی شدم كه گفت: «رحیم! رحیم! رحیم!» ناگهان به خود آمدم؛ دیدم بادمجان‌ها سوخته و صندوق‌خانه را دود گرفته است. بعد فرمودند: «رحیم! بلند شو. امشب هم قسمت نبود ما غذای پختنی بخوریم.» این بزرگان عمری به‌سختی و زهد همانند حضرات معصومین علیهم السلام زندگی می‌کردند. ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ┈•• گپ •• سروش •• ایتا ••┈ ‌ ‌