💠 عنایتِ دردانه
بارها و بارها در تنگنا و سختیها، هر موقع کارد به استخوان خورده، هر موقع همه درها قفل شده و هر بار به مو رسیده، عنایت خودشان بوده که نور رحمت معبر را باز کند...
یقینا این روزها دعای خیر شما و نگاه شهدا و روضههای با اخلاصِ بچهها گِرهگُشا بوده؛ مگر میشود فرمانده در عملیات بچههایش را رها کند، آن هم
#حاج_احمد؛ کسی که همیشه خطشکن و در عملیاتهای سخت جلوتر از نیروهایش بوده...
کار که تمام شد حاجی تماس گرفت آقای نصراللهی راضی شده...!
هنوز حرفش تمام نشده بود که همهچیز بهآنی از جلو چشمم گذشت...
درجریان قضیه به صورت کامل نبودم؛ امّا وقتی توضیح داد متوجه شدم همان فروشگاه طبقه همکف را میگوید. مالکش دوسالی است که خالی است.
مالک مرد خوبیست. از آن تعزیهخوانهای قدیمی، پیرغلامی که عمرش را پای خادمی حضرت ارباب گذاشته. و رزمنده و جانباز است و خودش ناشر و با مشکلات این سالهای ناشران آشناست،این فروشگاه را به نیت فروشگاه کودک و نوشتافزار گرفته بود؛ اما شرایطش جور نشده که آن را راه بیاندازد. حالا بعد از دو سال تصمیم گرفته بود اجاره دهد، آن هم در این زمان! آن هم در این ایام! بدون قرارداد! و همهچیز با یک تلفن حل شد...
این بار انگار سیدالشهدا به دردانهاش گفته: باباجان گره به کار بچههای
#شهیدکاظمی افتاده، دستان کوچکت را بالابیاور و برایشان دعا کن..
اصلا مگر غیر اینم هست...
این همه، باور ماست
اگر راه درست باشد؛ اگر نیت درست باشد، مگر نمیشود...
حتما میشود...
#ادامه_دارد...
#بیسیمچی
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🆔
https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1