#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
چند
#غزل_پیوسته
🔸️پیش از اینها |
ناگهان دیدم که پایم آن سوی آفاق بود
جایتان خالی! جهان سرشار از اشراق بود
دیدم آدم را خجالت میچکید از چهرهاش
اشکهای او ولی از هرم نامی، داغ بود
دست ابراهیم میلرزید! حیرت میوزید!
ساره هم آن روزها آبستن اسحاق بود
یک افق نزدیکتر رفتم "و واعدنا" شکفت
خون دل میخورد موسی و پی میثاق بود
پرسوجو کردم ز عیسی؛ زاهدی در شام گفت:
با حواریون به سیر انفس و آفاق بود
پیش از این ها مردی اما در رکوعی بیریا
آسمان را گرم خاتمبخشی و انفاق بود
🔸️نامِ خداوندِ علی |
وقت تنگ است ای خماران! جام را پیدا کنید
زودتر آن بادهی گلفام را پیدا کنید
تلک الایامی که میگویند می آید ز راه
قرنها گمگشته؛ آن ایام را پیدا کنید
گفتهاند از اسم اعظم بینشانتر نامی است
آشنا چون نام حق؛ آن نام را پیدا کنید
گفتهاند آن نام را نام خداوندِ علی است
نکتهسنجان جنون! ایهام را پیدا کنید
از ابوطالب بپرسید آسمان سمت کجاست؟
در میان چشم او اسلام را پیدا کنید
🔸️آبِ پاکی |
لحظهها ابرند؛ بارانِ خبرها حاکی است:
آن چه روی دست دنیا مانده آبِ پاکی است
فیض آماده است؛ ای دل! محو بسم الله شو
از تصورها رها باش! این شهود ادراکی است
گوییا دست خدا از آستین بیرون زده
از همین قنداقهای که هدیهای افلاکی است
خواستم تا آسمان درک او پر وا کنم
دیدم این تن بیش از آنی که بدانم خاکی است
از چه وا مانده دهان کعبه و حیرت زده است؟
از چه این خانه خدایا گرم سینهچاکی است؟
🔸️از خدابرگشتهها |
رفتم آن سوتر؛ سوی از ربنا برگشتهها
سوی از راه حق از راه وفا برگشتهها
می رسید از آسمان بانگی خدایی در اُحد:
"از کجا برگشتهاید ای از خدابرگشتهها؟"
مرز کفر و دین همین باریکه بود و رد شدید
امتحان این بود ای از ناکجا برگشتهها!
عاقبت اسلام را نشناختید و باختید
لایق نفرین شُدید، ای از دعا برگشتهها
آهتان را آهتان را کوه پاسخ میدهد
از احد تنها صدا تنها صدا برگشته! ها!
🔸️تقویم هجری |
ناگهان دیدم که جانم در جنون غوطهور است
چشم من افتاد بر مردی که بین بستر است
گاه خواب یک نفر سرچشمهی بیداری است
گاه خواب یک نفر رکعت به رکعت باور است
ای خوشا آن مرد که آرام اینجا خفته است
ای خوشا آن خواب که از هر نمازی بهتر است
ای خوشا آن خواب که تقویم هجری را گشود
ای خوشا آن مرد که آرامش پیغمبر است
کار را باید به اهل آن سپرد؛ آری به مرد
مرد؛ آری مرد؛ اما مرد تنها حیدر است
🔸️تبریکها |
چشم واکردم ببینم آخرین دیدار را
آخرین تصویرها از آخرین هشدار را
با جهاز اشتران دیدم که منبر ساختند
تا بفرماید نبی روشنترین انذار را
با همین چشمان خود دیدم میان جمعیت
آن همه تبریکهای از سر اجبار را
سردرآوردم نمی دانم چرا بعد از غدیر
از میان شعلهها؛ دیدم در و دیوار را
بارالها این چه ننگی بود بر دامان دین؟
کیست این کرده است روشن آتش انکار را؟
در میان کوچهها حرمت نگه میداشتند
کاشکی نامردمان آن چشم مردمدار را
🔸️خط به خط فاطمه |
چاه ماند و دردهایی بینهایت از علی
نخلها راویِ عمری رنج و حسرت از علی
گوشه ای آن سوی نخلستان غمهای خود است
او فراری از حکومت؟ نه! حکومت از علی
هیچ چیز از اعتبارش کم نکرد ای روزگار
نه غم تنها شدن، نه درد غربت از علی
این چنین که شعله را سمت عقیل آورده است
تا ابد شرمند خواهد شد عدالت از علی
شاه یعنی او که با ایتام هم بازی شده
درس ها باید بگیری ای سیاست! از علی
خط به خط از فاطمه از فاطمه سرشار بود
نقل کرده هر کسی هرچه روایت از علی
شاعر:
#رضا_یزدانی
🎤⚡🎤⚡🎤⚡🎤
👈دعوتیدبه:کانال نوای ذاکرین
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113