(1) نکاتی درباره این نوحه استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی تحلیل نمونه ها نمونه چهارم این نفس سرکش تا میتونست تاخت آخر منو از چشم تو انداخت از نظر زبان و استخدام واژگان با بقیه سطرها و مصراع ها کاملاً متفاوت است. سوال مهم این است که این تفاوت به نفع شعر است یا خیر؟ قضاوت درباره این سطر و پاسخ‌گویی به این سؤال، اندکی دشوار است و ممکن است سلیقه شخصی در آن دخیل شود... در نگاه کلی، کلمات «نفس، سرکش، میتونست، تاخت» حاوی نوعی خشونت موسیقایی است که نوعی تنفر را تداعی می‌کند‌ اگر بتوانیم در قضاوت کلی این تنفر و خشونت موسیقایی را در راستای بلاغت کلام و اقتضای حال و مقام سخن بدانیم بجاست که شاعر را به واسطه نوع انتخاب زبان تحسین کنیم. و اگربه فرض، این خشونت _ که با هجای کشیده «تاخت» به اوج خود رسیده است_ ربطی به شعر نداشته باشد، می‌توان قاطعانه گفت: شاعر، اصل انسجام زبانی و نیز بلاغت کلام را را رعایت نکرده است. به نظرم مخاطبان بر اساس حالی که در هنگام شنیدن این نوحه پیدا می‌کنند می‌توانند به‌راحتی درباره این موضوع قضاوت کنند. نمونه پنجم خدا نیاره دختری آتش بگیره موهاش بر اساس قاعده کلی «کار برد نشانه های زبان مردم و عامیانه سازی کلام» ، به‌راحتی قابل بررسی قضاوت است. در گفتار مردم معمولاً آن حس التماس و آرزو، در قالب چنین کلامی ارائه می‌شود: «خدا نیاره اون روز و که دختری موهاش آتیش بگیره....» جابجایی بخشی از این کلام به ضرورت وزن و سبک، بخشودنی است‌‌‌؛ تا جایی که طراوت کلام و فطرت زبانی مردم در شعر بازتاب یابد. اما وقتی تغییر کلام در حدی باشد که دیگر چندان نشانه‌ای از قالب زبان عام در آن مشهود نباشد می توان گفت: کلام از فطرت زبان مردم خارج شده و رنگ تصنع یافته است. نکات پایانی برای بهتر شدن این اثر می توان به این دو پیشنهاد هم تأمل داشت: الف) ربنا الهی العفو یا یارب الهی العفو؟ (به جهت یکسان شدن ضمیرها) ب) جابجایی دو سطر و قد سترت‌ رسوام نکردی با افنیت عمری‌ رهام نکردی که در این حالت، به محتوا انسجام بیشتری می‌بخشد....التماس دعا🙏