این‌قَدَر این دستِ خالی را پُر از گوهر مکن خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر می‌زنم حال این دیوانه‌ی آشفته را بهتر مکن در‌به‌در بودم که دیدم بی‌خبر دعوت شدم پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن آبرودار! آبروریزیِ عبدت را بخر صحبت پرونده‌ام را پیشِ پیغمبر مکن من به زهرا قول دادم زود آدم می‌شوم طفل بازیگوش را شرمنده‌ی مادر مکن با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم عبد بازار نجف را دور، از حیدر مکن سهم انگور مرا هم از ضریح او بده سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن چشمِ خیسم را برای تو فقط رو می‌کنم چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تَر مکن ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می‌وزی! جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن من فقط زانو زدم پائینِ پاهای حسین پس مرا محتاج، جز شهزاده‌اش اکبر مکن ** با سر زانو حسین آمد در آغوش علی گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن در عبا می‌چینمت، می‌ریزی از اطراف آن این‌قَدَر من را اسیر قوم غارت‌گر مکن عمه‌ات گیسو پریشان می‌کند پاشو علی فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن ✍ ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113