قسمت دوم ( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) از در خیمه بیرون آمدم ، دیدم بدن داداشمُ رو توو عبا دارن میارن قاسم و اِذن رفتن و بوسه نعل بر تن و طعم عسل چشیدنِ طفل عموی اَطهرم ناله ی آب آب را شرم رخ رباب را بر روی دست باب خود ذبح علیِ اصغرم ساقی بی قرار را خیمه و انتظار را عمه که با برادرش ، گفت چه شد برادرم حمله ی تیغ و دِشنه را خاک و گلوی تشنه را عمه کنار قتلگه گرفت چشم خواهرم بر روی نیزه ماه را آتش و خیمه گاه را ناله خواهرم که گفت عمه کجاست مَعجرم ؟ گر چه دلم از این همه غُصه جدا نمیشود هیچ کجا به سختیِ شام بلا نمیشود آقا جان این همه مصیبت تا میگن کجا سخت گذشت می فرمائید : الشام الشام الشام ... مگه شام چه خبر شد ؟ فرمود : هفت تا مصیبت توو شام به ما وارد شد ، چندتاشو برا شما گریه کنا بخونم ... پشت در دروازه ساعات ... برای روضه شام نمیدونم چطور میخوای ناله بزنی ... اما هر جا ناموست میخواد بره میگی حتما یه مرد باهات باشه ، شده بچه باهاش میفرستی ، آل الله آخر غیرتن ، لذا مادر وقتی به مسجد رفت حسن را با خودش بُرد ، حسن هم دنبال مادر راه افتاد ، هزار سال داریم از اون همراهی میسوزیم ... پشت درِ دروازه ی ساعات پیش نگاه خیل نامحرم یه گوشه اهل بیت رو جمع کرده بودن مردم برا تماشا میومدن ، حالا چرا چند روز موندن ، واسه اینکه شهر رو آذین ببندن ... یه عده داشتن سنگ جمع میکردن ... مردم برا سربازاشون غذا میاوردن ... الشام ... پشت درِ دروازه ی ساعات پیش نگاه خیل نامحرم با دیدن ناموس آل الله من آرزوی مرگ میکردم تو اِزدحام کوچه های شام دیدم یکی از بچه ها گم شد دیدم سرِ بابا زمین افتاد بین جماعت زیر پا گم شد ای وای از اون وقتی که اون نامرد آتیش به مغز استخوان میزد ما ، بغضمون توی گلو موندو اونم با چوب خیزرون میزد الشام ... الشام ... الشام چهل سال با همین روضه گریه کرد الشام ... الشام ... الشام ... دیدم که مردم روی پشت بوم واسه تماشای ما میشینن ما اهل بیت و اصل دین هستیم میگفتن اینا خارج از دینن ای وای از اون شب که توو ویرونه تا صبح هر شب بچه هق هق کرد بابام اومد ویرونه روشن شد از فرط گریه خواهرم دق کرد توو بازار دید یه گوسفندی رو ذبح کردن ، ایستاد ، سوال کرد به این حیوان آب دادی یا نه ؟ آری آقا جان دستور دینمونه اول دادم بهش خیالتون راحت ، های های شروع کرد ناله زدن ، یادم نمیره باباصدا میزد وای جگرم از تشنگی ..... ای حسین ... از قول مادرش فاطمه یه جمله روضه گفت : بنی قتلوک عزیزم کُشتنت ومن شرب ماء منعوک آب بهت ندادن ... ای حسین .... شب شهادت امام سجاد هرکی حاجتی داره ، هر کی گِره به کار داره ، صدر حاجاتمون فرج امام زمان(عج) ای خدا فرج آقامون برسان ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝