هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است می‌خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است ای رنگ برگشته‌ترین سرگشته‌ی من نفرین و آه من به دنبال تنور است اینقدر خود را از روى نیزه نینداز فکر مرا اصلاً مکن، زینب صبور است ما میل در بازار رفتن را نداریم اما به میل ما نمی‌باشد، به زور است نان تصدق پیش ما آورده بودند این چیزها از خاندان ما به دور است حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد مادر بدون بچه‌اش زنده به گور است از کربلا تا شام، صد بار اصغر افتاد خیلی برای حنجرش نیزه قطور است سروده گروه ادبی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝