و توسل به حضرت خدیجه سلام الله علیها اجرا شده رمضان ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌مهدی رسولی 🖤🖤🖤 * شبِ آخری خانم چقدر صدا میزده ام سلمه.. بعد من مادری کنی برای دخترم..ام سلمه دختر شب عروسی احتیاج به مادر داره..ام سلمه دختر خونه بخت میره مادر باید کنارش باشه ام سلمه یادت نره زهرای منو.. پیغمبر اکرم فرمود:همه برن فقط علی و فاطمه بمانند.وارد حجره شد دست علی وگذاشت تو دست زهرا، دست زهرا تو دست علی یهو دید ام سلمه داره نگاه می کنه. صدا زد ام‌ سلمه نشنیدی گفتم‌همه برن..صدازد آقا!بهش قول دادم..فرمود به کی قول دادی؟ گفت آقا! شب آخری شما بیرون بودی دم‌گوش من خدیجه از من قول گرفته..تا اسم خدیجه اومد پیغمبر گریه کرد. ام سلمه بیا.. خدیجه خانم انقدر نگران زهرات بودی کجا بودی خانم با اون‌ حالش با بار شیشه اش ...* وقتی که خونِ تازه از مسمار میریخت انگار بر حالِ علی در گریه میکرد صیادها با تازیانه حمله کردن كوچه قفس بود و كبوتر گريه ميكرد اونایی که پشت در اومدن‌خیلیاشون سر سفرهٔ خدیجه نمک‌گیر بودن..حق رسالت پیغمبر ونفهمیدید باشه..حق شمشیرای علی رو‌ نفهمیدید باشه.. شما که سر سفرهٔ خدیجه بودید وقتی داشتید در وبا لگد وا می کردید لااقل به خاطر مادرش نمیزدیدش...آی مادر ...آی مادر... خدیجه سسلدی معناده فاطمه گورخما علینی هِشکسی یوخدی قیزیم دایان قاپییا *فاطمه تو خونه نشسته جای مادرش خالیه پیغمبر میومد میدید زهرا داره گریه می کنه.. میگفت دخترم چرا گریه میکنی؟ می گفت بابا جان این بچه ای که در بطن منه با من حرف میزنه.. میگفت خب فاطمه جان توأم در بطن مادر بودی با مادرت حرف میزدی...حالا فاطمه در خلوتش داره با مادرش حرف میزنه میگه مادر... وقتی که زنهای قریشی، تنها گذاشتن تو رو مادر مونس تنهاییت شدم من که خاطرت نشه مکدّر مسافرِ من ولی حرفاش از دوری و هجرونه مسافر من حرفاش دلم رو می لرزونه مسافر من ولی برام روضه میخونه *مادر من آرومت میکردم اما این بچه ببین چه جوری من و میریزه بهم..* روضه میخونه یوماه! أنا المظلوم یوماه! أنا العُریان یوماه! أنا الغریب یوماه! أنا العطشان حسینه یِرلَر آغلار گویلَر آغلار حسینه اولنین مادر آغلار *یه جا دیگه فاطمه داره با خدیجه حرف میزنه...کجا..میگه مادر یادت میاد..* وقت ولادت من اومد هودجی و نشست روی فرش چهار تا بانو که رسیدن برای یاری تو از عرش وقتی زنای قریش رفتن‌ خدا به پیغمبرش فرمود: نگران خدیجه نشی موقع وضع حمل چهار تا بانوی بزرگ از بهشت آمدن کمک‌ حال خدیجه.... فاطمه داره میگه مادر یادت میاد حالا بیا ببین همون بانوها دوباره آمدن..اما کجا؟کی؟ بازم اومدن ولی این بار کنار رأس بی تن بازم اومدن ولی این بار دور تنورن با من بازم اودن ولی این بار سینه میزنن یول ورین هاجر گلور حوّا گلور یول ورین مریم گلور سارا گلور مظلوم‌ حسینیم منزل مبارک ای نور عینم منزل مبارک ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝