|⇦•به خاطر رقیه... وتوسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی 🏴🏴🏴 حصیر کهنه تا دور تنت پیچید..، ارزش یافت کسی در آستانَت شِیِٔ کم‌ قیمت نخواهد دید پس از آنکه تو را کشتند در اوج شلوغی‌ها دگر بزم عزایت را کسی خلوت نخواهد دید ریخت بر هم با زمین افتادنت دنیای من دیدی آخر چشم خوردی خوش قد و بالای من! پیش مرگِ من شدی و پیش مرگِ خواهرم تیرخوردی نیزه خوردی جای زینب جای من قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا بعد از این هرکس که حرف از تشنگی زد پای من «انقدر رو‌ خاک بازو نزن به مشک‌ِ خالی رو نزن من خودت و‌ میخوام داداش به مشک‌ِ خالی رو نزن» داداش داداش داداش داداش، شده کولت کنم «أخا» میبرمت داداش داداش داداش داداش، یا مثل اکبر رو عبا میبرمت مسجد کوفه ست اینجا یا کنار علقمه؟! فرقِ عباس است یا فرقِ سرِ بابای من هیچ‌ کس این گونه در بین ارازل هو نشد *همچین که تو‌کوچه دستاش رو بستن فهمیدن علی مأمورِ به صبره شیر شدن تا دیدن هر کاری می کنن علی حرکتی نمی کنه ..فهمیدن علی مأمور به صبره،علی، علی همیشگی نیست.... کربلا هم همین جور شدن هرچی به عباس نزدیک‌ شدن با چشماش، همچین که یه چشم غُرّه می رفت همه فرار می کردن ..یه نفر داد زد از چیش می ترسید؟نه دیگه دست داره ..تیرکه تو‌ چشمش فرو‌رفته از چی می ترسید؟ همه اومدن جلو هر بغض وکینه ای که از علی و حسین علیه السلام داشتند سر عباس در آوردن..* این خجالت چه بلایی بر سرت آورده است قد یک طفل است اینجا قامت سقای من دارد از امروز خولی فکر معجر می کند وای بر امروز من ای وای بر فردای من در شلوغی سر بازار بین مستها رو‌ نگردان روی نی از دخترِ تنهای من! به خاطرِ رقیه، پاشو فقط اباالفضل رو پیشونیت نوشتم، با معرفت اباالفضل تیر اومده به سمتت، از هر جهت اباالفضل ای تشنه لب نمونده، چیزی ازت اباالفضل با معرفت ابالفضل ای سقا که زُل زدی به آب ای بابَ الحوائجِ رباب با غیرت چی شنیدی الآن؟! جون میدی با غصه‌ی طناب نبودی چی شنیدم، رو زخم دل نمک شد بمیرم و نبینم، سهمِ حرم کتک شد یه تیر اومد به مشک خورد، قلبم ترک ترک شد حلال کن آب که می ریخت، یه ذرّه پام خنک شد می‌بینی شدم جون به لب و افتادم چه نامرتب و اینجوری اگه بریم حرم می‌شکونیم غرورِ زینب و از خونِ من مهمتر، حفظ غرورِ زینب تا قتلگاه خودت باش، سنگِ صبور زینب منتظرن تموم شه، تموم زور زینب بزم شراب کجا و، شأنِ حضور زینب بازار و محله‌ی یهود کاش می‌شد برن مدینه زود می‌فرستی زنا کجا برن برگردن با صورتِ کبود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 👇👇