ندای قـرآن و دعا📕
🔲◻️◾️◽️▪️🔘▪️◽️◼️◻️🔲 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📚 #فریاد_مهتاب #خاطرات_مظلومانه_مادر_م
🔲◻️◾️◽️▪️🔘▪️◽️◼️◻️🔲 @zohoreshgh ❣﷽❣ 📚 قسمت 3⃣ جلو مى روم، گويا پيرمرد مريض است، رنگ زردى به چهره دارد. يك جوان كنار او ايستاده است، پيرمرد يك جمله مى گويد و جوان سخن او را با صداى بلند تكرار مى كند تا همه بشنوند. 7 آيا اين پيرمرد را مى شناسى؟ او سَعد است، رئيس قبيله خَزْرَج، آن جوان هم، قيس، پسر اوست كه در كنار او ايستاده است. حتما مى دانى كه مدينه از دو طايفه بزرگ اَوْس و خَزْرَج تشكيل شده است، اين دو طايفه قبل از اسلام، همواره در حال جنگ بودند، امّا به بركت اسلام، صلح و آرامش به ميان آنها برگشته است. اكنون، بزرگان اين دو طايفه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه4) در كنار هم جمع شده اند تا براى آينده اين شهر تصميم بگيرند. سعد، بزرگ قبيله خزرج چنين سخن مى گويد: «اى مردم مدينه! شما بايد قدر خود را بدانيد، شما بوديد كه پيامبر را يارى كرديد و اگر شما نبوديد، اسلام به اين شكوه و عظمت نمى رسيد. آرى، مردم شهر مكّه، نه تنها پيامبر را يارى نكردند، بلكه همواره باعث اذيّت و آزار او شدند، امّا خداوند به ما اين توفيق را داد كه يارى پيامبر را بنماييم و ما تا پاى جان او را يارى كرديم. اى مردم مدينه، با شمشيرهاى شما بود كه دين اسلام، قدرت پيدا كرد، آگاه باشيد كه پيامبر از دنيا رفت در حالى كه از شما راضى بود و شما نور چشم او بوديد. اكنون پيامبر به ديدار خدا شتافته است و بعد از او حكومت و خلافت، حقّ شما مى باشد». 8 همه مردم يك صدا فرياد مى زنند: «اى سعد! چه زيبا و خوب سخن گفتى، ما فقط به سخن تو عمل مى كنيم، تو بايد خليفه مسلمانان باشى». مردم، حسابى به شور افتاده اند! نگاه كن! چگونه دور سعد مى چرخند و فرياد مى زنند: «اى سعد! تو مايه اميد ما هستى، مرگ بر دشمن تو! ». 9 اين همان شعارى است كه آنها در روزگار جاهليّت مى خواندند، چه شده است كه اين مسلمانان، به ياد آن روزها افتاده اند؟ هنوز بدن پيامبر دفن نشده است، آيا بايد اين گونه به جاهليّت برگردند؟ گوش كن! گويا سخن از خلافت است، بحث ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه5) خيلى جدّى است، اين مردم اينجا جمع شده اند تا جانشين پيامبر را معيّن كنند. مگر پيامبر در روز غدير خُمّ، على (ع) را به عنوان خليفه و جانشين خود معيّن نكرده است؟ مگر همين مردم با على (ع) بيعت نكردند؟ چرا به اين زودى، همه چيز را فراموش كردند؟ از روز غدير خُمّ، حدود دو ماه گذشته است. آيا آنها سخن پيامبر را فراموش كرده اند كه در ميان هزاران نفر، فرياد زد: «مَن كنتُ مَولاه فَهذا عليٌّ مولاه: هر كه من مولا و رهبر او هستم ؛ اين على مولا و رهبر اوست ». 10 من در همين فكرها هستم كه صدايى به گوشم مى رسد، يكى از عقب جمعيّت مى گويد: «مهاجران، سخن ما را قبول نخواهند كرد، آنها با سعد بيعت نخواهند كرد، براى اين كه آنها زودتر از ما مسلمان شده اند و پيامبر از طايفه آنهاست». همه به فكر فرو مى روند، آرى، مهاجران كسانى هستند كه در شهر مكّه به پيامبر ايمان آوردند و همراه آن حضرت به مدينه هجرت كردند. آنها اوّلين كسانى هستند كه به پيامبر ايمان آوردند و خيلى از آنها از طايفه پيامبر (قريش) هستند. يكى جواب مى دهد: «ما به آنها خواهيم گفت: دو خليفه معيّن مى كنيم، يكى از شما، ديگرى از ما». سعد اين سخن را مى شنود رو به او مى كند و مى گويد: «اين سخن را نگوييد كه اين آغاز شكست شما خواهد بود، شما بايد بر حرف خود ثابت بمانيد، شما تأكيد كنيد كه خليفه بايد از ميان مردم مدينه باشد، آنها مجبور مى شوند قبول كنند» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، يوسف بن عبد اللّه القُرطُبي المالكي (ت 363 ه)، تحقيق: علي محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود، بيروت: دار الكتب العلميّة، الطبعة الاُولى، 1415 ه. 7. أُسد الغابة في معرفة الصحابة، أبو الحسن عزّ الدين علي بن أبي الكرم محمّد بن محمّد بن عبد الكريم الشيبانيالمعروف ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه165) 📚🖊نویسنده 👈 .... 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 🔲◻️◾️◽️▪️🔘▪️◽️◼️◻️🔲