حزن دائم
سالک از زمان شروع سلوک تا زمان رسیدن به لقای محبوب دائماً حزنی در دل دارد.
حزن از اینکه مبادا عمر به پایان رسد و او به مقصود نرسد.
«همین حزن، سالک را هدایت میکند به مقصود».«به محض انقطاع رشتۀ حزن از قلب، فیوضات معنویه منقطع گردد» «اگر قلب شاد و خندان باشد، هم او را بهرهای از معارف نخواهد بود» ؛ «در دل محزون است و صورتش خندان».پس حزن قلبی نباید به عبو س بودن صورت و بداخلاقی بینجامد. مؤمن ترشخو و عبوس نیست و اهل قهقهه نیز نیست و خنده او مانند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تبسم است. سالک تبسمی نمکین بر لب دارد، تبسمی که خود حاکی از حزنی درونی است . سالک در طول سلوک الی الله قبض و بسط دارد. در حال قبض نباید «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» از دست برود و در حال بسط نباید «حُزنُه فی قَلبِه» کمرنگ شود.
کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه ۳۲۰ و ۳۲۱
@sserfan