eitaa logo
سیر و سلوک و عرفان
6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
13 ویدیو
5 فایل
سفر از غم به شادی ، از خود به خدا⏬️ سلوک علمی و اصولی⏬️ 📌برنامه در کانال سنجاق گردیده شرح آن در: ⏬️ 📚 ِکتاب ‌جامع " #رهروان_تنها " به قلم مدیرکانال: در کانال زیر ⏬️ https://eitaa.com/sserfanbook ادمین : @tabadolat1100 مولف : @Zohali52
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نشانه های عرفان صحیح : اگر به سراغ عرفان می‌روید به خودتان نگاه کنید و هر روز خودتان را محکّ بزنید. _ اگر آرامش شما بیشتر شده، درست قدم بر می‌دارید وگرنه بایستید و به عقب برگردید. _اگر عبادت شما غنی تر شده راهتان درست است، _اگر بیشتر توانائی خدمت به دیگران را پیدا کرده‌اید، تردید نکنید که راهتان صحیح است، _ اگر مهر و محبت شما زیاد شده، واقعا عرفان را فهمیده‌اید و در مسیر عرفان حرکت می‌کنید. _ اگر از تنهایی لذت می‌برید بدانید که در مسیر صحیح هستید، -اگر ارتباطات و تعاملات شما با دیگران بهبود یافته و با هرکس می‌دانید، چگونه رفتار کنید طوری که بعد از هر ارتباط، دچار رنجش و احساسات منفی نمی‌شوید و ذهن و فکر شما مشغول نمی‌شود، -اگر خوش رو و خوش اخلاق شده‌اید و بیشتر به جای غم و اندوه، شاد و با نشاط هستید، _اگر حس کردید که کم‌کم دارید نسبت به جهان و جهانیان و موضوعات پیرامون آن‌ها فلسفه واحد و منسجمی پیدا می‌کنید، بدانید که دارید به خودشناسی و دیگر شناسی می‌رسید و در مسیر صحیح عرفان قرار دارید. 📕منبع: از مقدمه کتاب ----------------------- ✅ اطلاع از جزییات کتاب و نحوه تهیه آن در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴 علم و عشق و نزاع بین آن دو : ...عشق به عاشق می‌گوید: باید از همه‌چیز چشم بپوشی تا به وصال معشوق برسی، علم به عالِم می‌گوید چشم‌پوشی بدین‌صورت کار عاقل نیست. _عشق به عاشق می‌گوید: عاشق نباید خود را ببیند، علم به عالم می‌گوید: پیروزی شخص با اتکاء به نفس است. عشق به عاشق می‌گوید: عاشق را با مصلحت بینی چه کار؟ _ علم به عالم می‌گوید: تدبیر در سرنوشت مؤثر است. _عشق به عاشق می‌گوید: در کیش جان فروشان فضل و شرف چه باشد؟ علم به عالم می‌گوید: فضل و شرف موجب رفعت مقام است. _عشق به عاشق می‌گوید: افتادگی آموز اگر قابل فیضی، علم به عالم می‌گوید: کوچک شوی به مقام علم اهانت می‌شود. _عشق به عاشق می‌گوید: ببر ز خلق و چون عنقا قیاس کار بگیر، علم به عالم می‌گوید: گوشه‌گیری علت روانی دارد. _عشق به عاشق می‌گوید: هرکه زنده به عشق نباشد مرده است، علم به عالم می‌گوید: آنکه علم ندارد حیات ندارد. _عشق به عاشق می‌گوید: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر، علم به عالم می‌گوید: از علم بهتر چیزی نیست. _علم به عالم می‌گوید: عالم از عذاب خدای متعال باید بترسد، عشق به عاشق می‌گوید: رحمت بر آن که عذاب شمارد عذاب دوست را 📕منبع: کتاب صفحه ۹۵ ______________ ✅ اطلاع از جزییات کتاب و نحوه تهیه آن در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴علم و عشق و نزاع بین آن دو ادامه ... نزاع علم و عشق منحصر به این چند مورد نیست. _اصولاً علم و عشق، عالم و عاشق را در دو جهت مخالف رهبری می‌کند. _عشق، عاشق را به انزوا می‌برد، علم، عالم را به اجتماع. _عشق، عاشق را به تجرّد می‌برد، علم، عالم را به تقید. _عشق، عاشق را به خود مشغول می‌سازد، علم، عالم را به دیگران. _عشق، عاشق را می‌اندازد، علم، عالم را بلند می‌کند. _عشق، عاشق را محزون می‌کند، علم، عالم را مسرور. _عاشق، در آه و سوز و حسرت است، عالم، در عیش و نوش و لذت؛ آن گوشه‌نشین است و این صدر نشین. _به حکم علم، عالم آسوده خانه‌نشین است به حکم عشق، عاشق آواره و بیابانگرد. _راهنمای عالم، عقل و راهنمای عاشق، عشق است. عالم از عقل دستور می‌گیرد، عاشق از عشق ... 📕منبع: کتاب صفحه ۹۵ ---------------------- ✅ اطلاع از جزییات کتاب و نحوه تهیه آن در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴یقظه ( بیداری از خواب طبیعت) ♦️انسان غافل از خدا یا به زبان عارفانه، غافل از خود، به عالمِ خارج از خود و اغیار مشغول و به‌‌‌طور دائمی در حال سیر در آن‌هاست، مشعول بودن به عالم خارج و سیر در اغیار، موجب فاصله گرفتن و دوری از خود و فراموش کردن خود و یا خدا می‌باشد. ♦️لازم به ذکر است که هم¬چنانکه در جای خود گفته شد_، در اصل، «خود» و «خدا» یکی است و این جدایی و نام گذاری تحت عنوان خود و خدا، اعتباری است. ♦️ هر خودی که آدمی در خود سراغ دارد مرتبه نازله‌ای از خود بالاتر است و آن خود بالاتر، نسبت به مرتبه بالاترش، خودِ پایین تر محسوب می‌شود و نسبت به خود پایین ترش، خود عالی به حساب می‌آید تا برسد به عالی‌ترین مراتب خود که خداست؛ ♦️کل سفر سلوک، عبارت است از حرکت از نازلترین مرتبه خود، به سوی عالی‌ترین مرتبه خود که خدا هست. ♦️با این تعبیر، انسانِ غافل، سرگرم پایین‌ترین مرتبه خود می‌باشد و خود و بت نفسش را خدا پنداشته و مشغول پرستش نازل‌ترین مراتب خود می‌باشد. بنابراین این شعر سعدی که: 🌱بزرگان نکردند در خود نگاه خدا بینی از خویشتن بین مخواه، اشاره به همین واقعیت دارد که از کسی که خود نازله‌اش را خدا پنداشته و مشغول پرستش آن می‌باشد، توّقع خدا پرستی نداشته باشید؛ ♦️و این شعر حافظ که: 🌱میان عاشق و معشوق هیج حجاب نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز منظور همان خود دون و نازله‌ای است که شخص با دیدن و پرستیدن آن از عالی‌ترین مرتبه خود که خدا است غافل شده است. ♦️و یکی از معانی حدیث: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ: هرکس خودش را شناخت، خدایش را شناخته است»؛ این است که هرگاه انسان با «توجه به نفس» و با چشم معرفت بین، حقیقت وجود خویش را درک کرد‌، می‌بیند که یک موجود رابط و طفیلی و کاملاً وابسته به خدای متعال است و هر اندازه که فقر و وابستگی خودش را به خدا بیشتر درک کند، خدا را بهتر خواهد شناخت. 📕منبع: کتاب صفحه ۴۴۷ -------------------- ✅ اطلاع از جزییات کتاب و نحوه ی تهیه آن در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴 مراقبه ❇️ اهمیت و ضرورت مراقبه : انسان مراقب، پاسبان و پاسدار است. پاسبان دل خود که صادرات و وارداتش چیست. او همیشه کشیک نفس خویش می‌کشد که جز خوبی در درون نفسش ننشیند و جز خوبی از او سر نزند. ♦️مرحوم علامه حسن‌زاده آملی می‌فرماید: «در توحید باید مراقبت را تقویت کرد. مراقبت تخم سعادت است که در مزرعه دل کاشته می‌شود و سایر آداب و اعمال پروراندن آن است. مراقبت کشیک نفس کشیدن و همواره در حضور بودن است. حدیث نفس مزاحم با مراقبت است امام صادق  العارف شخص مع الخلق و قلبه مع الله تعالی.» ♦️ایشان در جای دیگر می‌نویسد: «آنکه به نعمت مراقبت متنعّم است، می‌داند که هرچه مراقبت قوی‌تر باشد، تمثلات و واردات و ادراکات و منامات زلال‌تر و عبارات که اخبار برزخی‌اند رساتر و شیواترند. گاهی این بی‌ذوق چیزکی چشیده است که: التوحید ان تنسی غیرالله.» ♦️در رساله سیروسلوک آمده است: «سنگ زیرین آسیابِ سلوک را مراقبه دانسته‌اند و آن قدر در اهمیتش تأکید کرده‌اند که گویا سلوک یعنی مراقبه و مراقبه یعنی سلوک. بی‌جهت نیست که گاه اهل سلوک را اهل مراقبه نامیده‌اند.» 🌱پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب تا دراین پرده به جز خاطر او نگذارم ‌ (حافظ‌‌) ♦️و برای یک رهرو چه بهتر که گفته شود: "پاسبان حرم دل شده‌ام دم همه دم" چرا‌که در مراتب عالیه سلوک، رهرو دائماً خود را زیر نظر و مراقبه دارد و از ورود هر نوع خیال و اغیاری به قلب جلوگیری می‌نماید: «دل حرم خداست، پس جز خدا را درحرم خدا منشان.» 📕منبع: کتاب صفحه ۴۹۷ ----------------------- ✅ اطلاع از جزییات کتاب در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴شرح هفت شرح عشق عطار نیشابوری ❇️وادی دوم : عشق ♦️کسی که در وادی طلب از خود استقامت نشان می‌دهد و کلیه مشکلات را به جان و دل خریده و کلیه دستورات سلوکی مربوط به این وادی را به نحو احسن انجام داد، وارد وادی دوم که عشق است می‌گردد. ♦️ در وادی طلب به دلیل این‌که هنوز عشق در جان رهرو به ظهور نرسیده بود چه‌بسا عبادات با اکراه انجام می‌شد، اما در این وادی که رفته رفته شعله عشق در جان رهرو شعله‌ور گردیده و به ظهور رسیده، رهرو ادامه مسیر را با عشق طی می‌کند. ♦️در وادی طلب، به‎عنوان مثال برخاستن سحر و یا مخالفت با نفس شاید با سختی صورت می‌گرفت اما در این وادی، رهرو عاشقانه عبادت می‌کند و به سوی دوست گام می‌سپارد. ♦️در این وادی رهرو هرآنچه او را از حق دور می‌کند از پیش راه برمی‌دارد و اولین قدم برداشتن حجاب خودی و پا گذاشتن بر روی نفس و خود است. آن منیت و غرور خفته در جان آدمی که او را از رسیدن و شوق جدا می‌کرد: 🌱چون شمع تا قرار سوختن ننهی سر رشته روشنی به دستت ننهند 📕منبع: کتاب صفحه ۱۵۲ ---------------------- ✅ اطلاع از جزییات کتاب در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴اهمیت و ضرورت عرفان : در تصور اغلب افراد، معنی عمر دنیوی و فرصت محدودی که به آنان داده شده روشن نشده است و چنین می‌پندارند که انسان در اصل برای دنیا خلق شده است و حال دستوراتی هم نیز -به صورت کلی- به خاطر حضور در آخرت تحت عنوان دین، داده شده است؛ ♦️ آنان می‌پندارند که چون مشکل دارند، نمی‌توانند به عرفان و خدا بپردازند درصورتی‌که حقیقت این است که چون به عرفان و خودشناسی نمی‌پردازند و از این وادی دورند، مشکل دارند. ♦️عرفان را کسی می‌فهمد که با سکوت، خلوت و دنیای درون خود آشنایی داشته باشد، عرفان راهی است که انسان را به ورای دنیای فیزیکی و ظاهری و به ملکوت می‌برد. ♦️عرفان واقعی یعنی از خود رد شدن، از خود گذشتن و به خدا رسیدن. کسی که بتواند از تعلقاتش و خودش بگذرد می‌تواند به دیدار خداوند نائل شود. از مال خود، از فرزند خود؛ از همسر خود و از کلیه وابستگی های خود و نهایتاً از وجود نفسانی خود گذشتن کار یک عارف واقعی است. 🌱من که امروزم بهشت نقد حاصل می‌شود وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟ ‌ (حافظ‌‌‌) 📕منبع: مقدمه کتاب ------------------------ ✅ اطلاع از جزییات کتاب در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴قسمتی از ♦️گفتیم که منشأ هر فکر و خیالی ریشه در گناهانی است که در طول روز و یا در گذشته‌ها انجام داده‌ایم. برای این‌که بحث بهتر شکافته شود لازم است بررسی دقیقتری داشته باشیم تا ببینیم آنچه که تحت عنوان فکر در درون ما در حال جریان هست از چه تشکیل شده است. به‌عبارت‌دیگر اگر دستگاهی بود که همه افکار روزانه ما را ثبت و ضبط می‌کرد و ما می‌توانستیم کل افکار را به طور یک‌جا ببینیم آیا این افکار از چه تشکیل شده‌اند؟ ♦️ با دقت نظر در کل افکار روزانه از یک دیدگاه می‌توان کل افکار را در سه دسته، تقسیم‌بندی کرد: افکار معصیتی، افکار معیشتی و افکار معرفتی . 1⃣_ افکار معصیتی افکار معصیتی ناشی از گناه یا گناهانی است که در طول روز و یا در گذشته‌ها انجام شده است. به عنوان مثال، هنگامی‌که شخصی به نامحرمی نگاه می‌کند، این نگاه، موجب می‌شود که تصویری از شخص در خود تولید، ثبت و ضبط کند و به نوعی منِ خود را بارور و فعّال نموده است، و این شرایط را در ذهن، جان، روح و روان خود فراهم کرده که به‌طور دائم و علی اتصال تصویر نامحرم را، خود در درون خود تولید و پیرامون آن اندیشه کند. و یا شخصی که نسبت به دیگری حسادت می‌کند به‌طور دائم تصویر یا مثالی شبیه ِشخص محسود را از خود و در خود تولید می‌کند و سپس علی اتصال به آن می‌اندیشد. 2⃣- افکار معیشتی همه ما چه رهرو و چه غیر رهرو، تا زمانی که در این دنیا زندگی می‌کنیم ناچار به برقراری رابطه و ارتباط با عالم ماده و دنیای خارج از ذهن خود هستیم. از ابتدای صبح که از خواب برمی‌خیزیم، تا شب که به بستر می‌رویم -خواه ناخواه- این افکار و اندیشه‌ها وارد ذهنمان می‌شوند و هیچ گریزی هم از آن‌ها نیست. به عنوان مثال هر روز صبح نیاز به صرف صبحانه داریم، که جز از طریق فکر و اندیشیدن به آب و غذا قادر به انجام آن نخواهیم بود و یا جهت رفتن به محل کار یا تحصیل، استفاده از خودرو، طی مسیر و سپس انجام کار تا شب و در آخر برگشت از محل کار به منزل، همه و همه از طریق فکر و حافظه انجام می‌شود و هیچ شخصی - چه عارف و چه غیر عارف - نمی‌تواند ادعا کند که از این دسته از افکار و اندیشه‌ها بی‌نیاز است. خانمی هم که در منزل مشغول امور خانه داری است و یا دانشجویی که به امر تحصیل اشتغال دارد؛ در هیچ زمانی از این اندیشیدن به این امور بی‌نیاز نیستند. ما این افکار را تحت عنوان افکار معشیتی نام‌گذاری می‌کنیم. 3⃣-افکار معرفتی این افکار افکاری هستند که درنتیجه سیروسلوک، ریاضت و تزکیه نفس و مراقبه در جانِ رهرو جوشش می‌کند و رهرو با به‌کار بستن آن‌ها درطریق کمال گام بر می‌دارد. ♦️بعد از دسته بندی و شناخت هر یک از این سه دسته افکار، حال ببینیم وضعیت افکار سه‌گانه در ارتباط با «من و خود» چیست و آیا کدام یک از این افکار می‌تواند حجاب باشد و تکلیف رهرو در رابطه با هر کدام چیست. ✅ اول: افکار معصیتی افکار معصیتی ریشه در گناهان دارد. گناه حجاب و پرده ای است ضخیم بر روح و روان و فطرت اصیل آدمی و بزرگ‌ترین مانع در طریق کمال است و اختصاص به عارف و غیر عارف هم ندارد. هر انسانی در هر مرتبه‌ای که قرار دارد ضروری است که نسبت به گناهانی که در آن مرتبه قرار دارد، سریعا توبه نماید. ✅دوم: افکار معیشتی همچنان‌که گفته شد، افکار معیشتی چاره‌ای از آن‌ها نیست و هیچ کس نمی‌تواند آن‌ها را ترک و رها بکند و کنار بگذارد و بگوید که من اصلا نمی‌خواهم به افکار معیشتی بیندیشم، چون اگر کسی چنین تصمیمی گرفت امورات مادی و زندگی روزمره‌اش فلج می‌شود. منتها افکار معیشتی باعث حجاب و مانع برای رهرو نمی‌گردد (خصوصا برای مبتدیان‌‌‌). به عنوان مثال شما فرض کنید خانم خانه‌داری که صبح جهت پخت غذا در آشپزخانه مشغول طبخ غذا می‌باشد و مثلاً نخود و گوشت و عدس را در قابلمه می‌ریزد، هنگام ظهر که وقت نماز و مراقبه می‌رسد، حال در هنگام نماز آیا این فکر به ذهن کسی می‌آید که من امروز مثلا این نخود را در قابلمه ریختم یا نریختم؟ قطعاً این افکار حجاب آور نیستند و به ذهن کسی خطور نمی‌کنند. این افکار بسیار به ندرت و یا خیلی کم به پروپای ذهن و جانِ رهرو می‌پیچند و نمی‌توانند چندان مشغولیت فکری برای وی ایجاد کنند. بلکه اگر همین خانم از صبح تا ظهر، تلفنی با خواهر یا مادر خود صحبت کرده و غیبتی یا غیبت‌هایی انجام داده و یا با همسر خود بر سر موضوعی که با هم توافق ندارند، منازعه نموده، اکنون آنچه که فکر او را و جان او را به خود مشغول می‌کند،همین غیبت‌ها یا افکار معصیتی هستند. ♦️و البتّه برای رهروِ عارفی که در مراتب عالیه به سلوک می‌پردازد هنگامی که درخلوت مشغول مرتبه سوم مراقبه است اگر بر حسب گذر، این افکار به ذهنش خطور کرد مانع و حجاب است و باید دفع شوند. 🌱پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب تا در این پرده به جز خاطر او نگذارم (حافظ) ادامه در پست بعد :
🔴 ادامه : ✅سوم: افکار معرفتی افکار معرفتی نیز برای مبتدیان نه تنها مانع و حجابی نیست، بلکه بسیار لازم مفید و رهگشا است و بهترین ابزار و وسیله برای رشد، کمال و حرکت از مرتبه اول مراقبه به مرتبه سوم مراقبه است و اصلا حجاب نیست، اما در مراتب عالیه همین افکار برای عارف حجاب و باید از آن‌ها عبور نماید. ♦️در این جا کم‌کم مرز بین غیر عارف با عارف مشخص می‌شود. هدف و غایت فیلسوف، رسیدن به علم و معرفت است و به ‌قول بوعلی، حکیم معرفت را برای خود معرفت می‌خواهد ولی عارف عرفان را برای خدا. ♦️مولانا در رابطه با این‌که جسمش در زمین و با زمینیان، ولی مرغ جانش به پرواز در آمده و اوج گرفته و از حیطه هر نوع فکر و اندیشه رها شده می‌گوید: 🌱در زمینم با تو ساکن در محل می‌دَوَم بر چرخِ هفتم چون زُحَل یعنی : (جسم من در روی زمین با تو در کویی سکونت دارد ولی روحِ من مانندِ ستارۀ کیوان بر اوجِ آسمانِ هفتم چرخ می‌زند. [زحل: تشبیه به زحل با توجه به بلندی مقام زحل در آسمان است.]) 🌱همنشینت من نیَم سایۀ من است برتر از اندیشه‌ها پایۀ من است یعنی : (تو مرا چون خود در زمین و در بند جسم مى‏پندارى حالى که آن چه تو مى‏بینى جسم من است، اما جان من به خدا پیوسته است و رتبت من برتر از آن است که پاى بندان جسم و جسمانیها آن را توانند دریافت و مقام و منزلت من از حیطۀ اندیشه‌ها خارج است.) 🌱ز آن که من ز اندیشه‌ها بگذشته‌ام خارجِ اندیشه، پویان گشته ام یعنی : (زیرا حقیقتِ من از حدود و حیطۀ افکار آدمیان خارج است و در بیرون از حدودِ اندیشه‌ها راهِ عشق و معرفت را درمی نوردم.) 🌱حاکمِ اندیشه‌ام محکوم نی ز آن که بَنّا حاکم آمد بر بِنا یعنی : (من بر اندیشۀ ی خودم غالب هستم و نه مغلوبِ آن‌ها. چنانکه مثلا بنّا بر ساختمانی که می‌سازد غالب و مسلط است. ) 🌱جمله خَلقان، سُخرۀ اندیشه‌اند ز آن سبب خسته دل و، غم پیشه اند یعنی : (همه مردمان، مغلوب و مُسَخّرِ اندیشۀ خود هستند. و به همین دلیل نیز افسرده و اندوهگین هستند. ) 🌱قاصداً خود را به اندیشه دهم چون بخواهم از میانشان بَرجَهم یعنی : (من خود را گاهی عمداَ در اختیارِ اندیشه قرار می‌دهم. ولی هرگاه نیز بخواهم می‌توانم از کمندِ اندیشه، خود را رها کنم.) 🌱من چو مرغِ اوجم، اندیشه مگس کی بُوَد بر من مگس را دسترس یعنی : (من مانند پرندۀ بلند پرواز هستم و اندیشه، مانند مگسِ حقیر. مگس کی می‌تواند به منِ حقیقی ام دسترسی پیدا کند.) 🌱قاصَداً زیر آیم از اوجِ بلند تا شکسته پایگان بر من تَنند یعنی : (من عمداً و به اختیار از اوجِ تعالی روحی به نشیب فرود می‌آیم تا ناتوانان پیرامونِ من گرد آیند. [با آنان همنشین می‌شوم تا ارشادشان کنم) ♦️نکته‌ای که در این جا مجدداً لازم به یاداوری است این‌که با توجه به آنچه گفته شد معلوم می‌شود که فکر و تفکر برای مبتدیان لازم مفید و ضروری است و در هیچکدام از اقسام سه‌گانه فکر، نفی خواطر معنایی ندارد و نفی خواطر مختص منتهیان می‌باشد. ____________________________________ از کتاب ✅ اطلاع از جزییات ‌کتاب در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴 روش های نفی خواطر ❇️ ۹_ کنترل تنفس: در برخی از ورزش‌ها و روش‌های درمانی مانند یوگا ،ریلیکسیشن، هیپنوتیزم و غیره جهت کنترل و نفی خواطر از تنفس استمداد می‌جویند. جدای از صحت و سقم مضامین این روشها و مکاتب، می‌توان گفت که این ادعا حداقل صحیح می‌باشد و ثمراتی در پی دارد. ♦️ آنان در هنگام مراقبه، تنفس و توجه به صدای نفس را شاخص می‌گیرند و با توجه و تمرکز بر تنفس، سعی می‌کنند که از خواطر، انصراف و به سکوت و بی‌ذهنی برسند. ♦️در این رابطه دکتر پیوند جلالی می‌نویسد: «یکی از اصلی‌ترین تجربه‌های بدنی که می‌تواند تماس ما را با لحظۀ حال حفظ کند، تنفس است. آگاهی از تنفس به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین تمرین‌ها در تقریبا تمامی سنت‌های مراقبه (مدیتیشن‌‌) آموزش داده می‌شود. هرچند در بعضی سنت‌ها (مانند یوگا‌‌) تمرین‌های تنفس خاصی وجود دارد که در آن آهنگ تنفس یا عمیق بودن آن کنترل می‌شود، در تمرین توجه‌آگاهی هدف این نیست که به شکل خاصی نفس بکشیم. «آگاهی از تنفس» در توجه‌آگاهی به معنی «مشاهدۀ جریان طبیعی نفس کشیدن بدن، بدون دستکاری آن» است. ♦️در این تمرین از هر تلاشی برای کنترل کردن نفس‌ها دست می‌کشیم و تنها «تلاش» ما این است که توجه‌مان را بر روی جریان طبیعی تنفس در بدن نگه داریم. دستورالعمل تمرین «آگاهی از تنفس»: در فضایی به دور از مزاحمت و در وضعیتی راحت بنشینید، طوری که ستون فقراتتان صاف و در عین حال رها باشد. بهتر است در طول این تمرین بی‌حرکت بمانید. اگر راحت هستید چشم‌ها را ببندید و ... ادامه دارد... 📕منبع: کتاب صفحه ۷۴۹ --------------------- ✅ اطلاع از جزییات کتاب در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴رابطه ی عرفان و اخلاق : ✅ ۲- فنای نفس و تقویت آن در عرفان و اخلاق : اخلاق درصدد تقویت نفس است، اما عرفان درصدد فنای نفس است. در اخلاق تمام تلاش این است که اخلاقی با تقویت نفس، امیر شهوت و غضب خود ‌ـ به معنای اخلاقی و نه عرفی این دو‌ـ گردد و با اعتدال این دو و رهبری عقل به عدالت دست یابد، ولی در عرفان تلاش رهرو در راستای فنای نفس در ذات پروردگار است. رهرو می‌خواهد جان خویش را در پیشگاه معشوق هدیه کند. او دائماً می‌گوید: 🌱روی بنما و وجود خودم از یاد ببرخرمن سوختگان را همه گو باد ببر و می‌گوید: 🌱این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم ♦️قابل توجه است که در سفر اول، نفس رهرو بر اثر ریاضت‌های عرفانی توانی فوق‌العاده پیدا می‌کند، ولی نکته این جاست که اولاً نیت رهرو فنای نفس است، ولی اخلاقی درصدد تقویت آن است و ثانیاً رهرو به برکت هدایت‌های استاد از این توان نفس در راه فنای آن بهره می‌گیرد. ✅ 3- شدت خطر در عرفان و اخلاق : در عرفان عملی خطر بیشتر و مهلک‌تر است، ولی در اخلاق خطر و ضرر کمتر است. ♦️گمراهی سالک پیشرفته، همانند لغزش کوهنوردی است که از بالای کوه می‌افتد و لغزش در اخلاق همچون لغزیدن پای آدمی در حال راه رفتن بر زمین هموار است. انحراف در سلوک در برخی منازل به «فرعون‌صفتی» و «ادعای خدایی کردن» ‌می‌انجامد. ✅ 4- لزوم استاد در عرفان و اخلاق : به دلیل همین فراوانی خطرات در عرفان، داشتن استاد لازم است، اما در اخلاق گرچه وجود استاد بهتر است، اما ضروری نیست. 🌱ترک این مرحله بی‌‌همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی ✅ 5- امکان خروج از تیررس شیطان در عرفان یا اخلاق : در عرفان عملی خروج از تیررس شیطان ممکن است، ولی در اخلاق عملی این کار میسر نیست. انسان رهرو به علت ویژگی پویایی عرفان با رسیدن به مقام مخلَصین به نص قرآن، از دسترس شیطان، خارج می‌گردد. شیطان خود گفته است: «حتما همه بندگانت را گمراه می‌کنم جز مخلَصین را.» اما در اخلاق آدمی دائماً گرفتار نفس است و هیچ‌گاه به مقام مخلَصین بار نمی‌یابد. 📕منبع: کتاب صفحه ۱۳۰ _______________ ✅ اطلاع از جزییات کتاب در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc
🔴سکوت ❇️اقسام سکوت عارفانه: ♦️اگر بخواهیم برای تجربه عرفانی خاموشی ضمیر به لحاظ عمق و شدت آن مراتب قائل شویم دو سطح از خاموشی ضمیر قابل تمیز است. 1⃣- سکوت در مقام فنا نخست نوعی از خاموشی ضمیر که عارف در آن به خاموش بودن ضمیر آگاهی دارد و می‌داند که خاموش است به‌عبارت‌دیگر در این حالت تنها غفلت از اشیاء و ماسوای عارف تحقق یافته است. 2⃣- سکوت در مقام فنا از فنا در نوع دوم عارف از خاموش بودن خود هم آگاهی ندارد و درواقع به مقام خاموشی از خاموشی رسیده است که معادل است با فنای از فنا. ♦️محو خودآگاهی و فقدان «من» را تنها در پرتو این باور است که می‌توان تبیین کرد و در این مقام است که خداآگاهی تحقق می‌یابد به تعبیری هنگامی که قلب، خدا تعالی را در بر می‌گیرد چیزی دیگر در آن نمی‌گنجد گویی که حق آن را پر کرده است معنای آن این است که هنگامی که قلب در تجلی به حق می‌نگرد امکان ندارد که با وجود آن به غیر نظر کند. 🌱صورت و معنی تو شوم چون رسی بعد محو شود صورت من در لقا ‌ (مولوی‌‌‌) ♦️این فروپاشی نفس که در آثار عرفانی از آن به فنا از فنا و با تعابیری از قبیل محو یاد شده است، در سلوک عرفانی اهمیتی بنیادین دارد و بلکه از این فراتر به قول ابوسعید اساسا " طریقت همه محو کلی است؛ و با این تهی شدن ذهن از تصورات و تصاویر است که امکان دریافت حقایق فراهم می‌شود. 📕منبع: کتاب صفحه ۷۵۷ --------------------- ✅ اطلاع از جزییات کتاب و نحوه ی تهیه آن در کانال زیر : https://eitaa.com/joinchat/3595371319C8f3f5ab0fc