امتحان در عصر غیبت(۱) 🔻برای رساندن این معنا از واژگانی مثل امتحان و ابتلاء و بلاء و فتنه بهره بُرده اند. 🔻"ابتلاء" ثلاثي مزيد از ماده «بلی» به معناي كهنگی است و چون همه خصوصيات ذاتی و عرضي اشياء پس از كهنه و فرسوده شدن آنها آشكار مي‌شود، امتحان را ابتلاء گفته‌اند. تفاوت ابتلاء و بلاء همانند تمايز اقتدار و قدرت در مبالغه است. آنچه از عنوان (ابتلاء) استفاده مي‌شود بيش از آن است كه از عنوان بَلا برمی‌آيد. شیخ طوسی نوع آزمایشی که در عصر غیبت وجود دارد را از نوع "ابتلاء" می داند و بلکه می گوید: «آزمایش به وسیله غیبت حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از سخت‌ترین آزمایش‌های الهی است»(📚الغیبه ص ۲۰۳ - ۲۰۷) که در نتیجه ی این سختی ها استعداد ها و توانایی ها به شکوفایی می رسد. 🔻"فتنه" در لغت به معناي گداختن است؛ چنان‌كه مراد از «فتن الذهب بالنار» گداختن طلا در آتش براي آزمودن ميزان خلوص يا شوب داشتن آن است. فلسفه ی امتحان در عصر غیبت نیز مشتمل بر معنای فتنه برای تمییز صفوف است: «تمییزاً لاهل الضلالة». 🔻سخت ترین نوع امتحان، امتحان به اموال و اخراج دراهم است: «مَا بَلاَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ بِشَيْءٍ أَشَدَّ عَلَيْهِمْ مِنْ إِخْرَاجِ اَلدِّرْهَمِ(📚الخصال ج ۱، ص۶۶) امتحانی که بوسیله اخراج دراهم به امام باشد علاوه بر أشد، أحب نیز است: «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ إِخْرَاجِ الدِّرْهَمِ إِلَى الْإِمَامِ» امتحانی که در حکومت امام عصر نیز وجود دارد و حضرت تمام اموال را از مردم مطالبه خواهد کرد: «اَلْمُؤْمِنُ كَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ يُنْفِقُهُ عَلَى عِيَالِهِ مَا شَاءَ ثُمَّ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ فَيُحْمَلُ إِلَيْهِ مَا عِنْدَهُ، فَمَا بَقِيَ مِنْ ذَلِكَ يَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى أَمْرِهِ فَقَدْ أَدَّى مَا يَجِبُ عَلَيْهِ». 🔻نتیجه ی ابتلاء و اخراج دراهم برای مؤمنین فرج(عندَ تَناهِي البلاءِ يكونُ الفرَجُ) و نصرت (أم حَسِبتُم أن تَدخُلوا الجَنَّةَ ولَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّي يَقولَ الرَّسولُ والَّذينَ آمَنوا مَعَه مَتي نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَريب) و فتح(إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ) است. ولی نتیجه ی اخراج دراهم برای کفار و برای مقابله با خداوند حسرت و مغلوب شدن و زیان اخروی است: «انَّ الَّذینَ کفَروا ینْفِقونَ امْوالَهُمْ لِیصُدّوا عَنْ سَبیلِ اللهِ فَسَینْفِقونَها ثُمَّ تَکونُ عَلَیهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یغْلَبونَ وَ الَّذینَ کفَروا الی‏ جَهَنَّمَ یحْشَرونَ. لِیمیزَ اللهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ وَ یجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلی‏ بَعْضٍ فَیرْکمَهُ جَمیعاً فَیجْعَلَهُ فی جَهَنَّمَ اولئِک هُمُ الْخاسِرونَ. قُلْ لِلَّذینَ کفَروا انْ ینْتَهوا یغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ انْ یعودوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّةُ الاوَّلینَ‏». باید دقت کرد که "فرج" تنها به معنای ظهور حضرت نیست و اگر فرج تنها رساننده ی این معنا باشد افرادی که قبل ظهور بمیرند و به رجعت هم نرسند در واقع فرج برای آنها حاصل نشده است و این همان معنایی است که علامه ی مجلسی به آن توجه و تذکر داده و می گوید: «مراد از فرج اعم از ظهور امام باشد، یعنی فرج یا با مرگ شما و وصول به رحمت خدا حاصل می شود و یا امام ظهور می کند و یا شر دشمنان برداشته می شود»(📚بحار ج ۵۳). 🔻و در مقابل مقابل امتحان به نداری و فقر آسان و راحت تر است: ««يَقُولُ لَهُمْ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ كَمَا أَنْتُمْ حَتَّى تُحَاسَبُوا فَيَقُولُونَ بِمَ نُحَاسَبُ فَوَ اللَّهِ مَا مَلَكْنَا فَنَجُورَ وَ نَعْدِلَ وَ لَا أُفِيضَ عَلَيْنَا فَنَقْبِضَ‏ وَ نَبْسُطَ وَ لَكِنْ عَبَدْنَا رَبَّنَا حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ» خازنان بهشت به آنها (فقرای مومن) می گویند: شما در جای خود قرار گیرید تا به حساب شما رسیدگی شود، آنها می گویند: ما را چگونه به حساب می کشید به خداوند سوگند ما چیزی در اختیار نداشتیم تا ستم کنیم و یا عدالت داشته باشیم، ما چیزی را مالک نبودیم که آن را بدهیم و یا بخل داشته باشیم، ما خداوند را عبادت کردیم، تا به درجه یقین رسیدیم(بحار ج 69 ص 56) و چه بسا بسیاری از مؤمنان به همین وسیله امتحان می شوند.