گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
┄┅═✾
معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ زمانی ] لحظه ای
[ مگذر زمانی ] لحظه ای گذر نکن، لحظه ای از حرکت بایست
[ خانه پَرورد ] کسی که در خانه بزرگ شده است و طعم غرب را نچشیده باشد که کنایه از نازپرورده و عزیز است
[ تاب آوردن ] تحمل کردن
┄┅═✾
شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: به محبوب و معشوق خودم یعنی خداوند گفتم: تنها لحظه ای بأیست و به من نگاه و نظر کن و معشوق گفت: مرا معذور بدار چون نسبت و سنخیتی بین من و تو نیست چون تو نازپرورده ای و تو غم نچشیده ای و تاب غم خواری دیگران را نداری، آدم های هستنند غریب و تنها و تو نمی توانی یاز غمسار آنها باشی؛ یعنی تو وقتی با من می خوانی و سنخیت پیدا می کنی که غمخوار دیگران باشی و غم بی نوایان رخسار تو را زرد کند؛ یعنی هوای بندگان تنهای من را داشته باشی و آن وقت است که ارزش نظر و توجه پیدا می کنی و آن وقت است که نه لحظه ای و بلکه همه ی لحظات با تو خواهم بود و با تو خواهم ماند.
بعضی ها فکر می کنند که سیر و سلوک یعنی گوشه نشینی و فقط عبادت کردن است؛ در حالی که این سیر نیست و فقط سکون است و از معنای سیر و سلوک مشخص است که باید حرکت کرد و راه افتاد و گشت تا بی کسی را پیدا کرد و کس او شد و غمدیده ای را پیدا کرد و غمخوار او شد و اینجا است که سر تا سر وجود شما ذکر می شود و هر کسی شما را ببیند به یاد خداوند رحمن و کریم می افتد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________