💢در زندان وجودِ ذهنی (1) 🔰 سید محمد هاشمی ✅یکی از مسائل اساسی در فلسفه مساله ی وجود ذهنی است. این مرحله از فلسفه در دوره ی درس بدایه ی استاد شیخ علی فرحانی نیز جایگاهی خاص داشت و چالش های علمی سودمند و نافعی برانگیخت. در این نوشته به صورت گذرا به چند نکته ی اساسی این بحث مهم خواهیم پرداخت. برخی از این نکات نگاه اختصاصی استاد بزرگوار به تفکر علامه ی طباطبایی است و با نگاه برخی شاگردان علامه به کلی متفاوت است. برخی نیز برداشت های شخصی حقیر از متن کلام علامه و حضور در تدریس های استاد است: ⭕️1. مساله ی وجود ذهنی اساسا ادامه ی منطقی مقدمه ی فلسفه است. در مقدمه ی فلسفه علاوه بر نفی سفسطه ی مطلق (انکار هر نوع واقعیت) به این نتیجه رسیدیم که علم حصولی نیز تا مراتبی هرگز شانیتی برای خطا به وجود نمی آورد و کاملا مطابق با واقع است، یعنی در مرحله ی علم حسی و خیالی و گرفتن معقول اول در مرحله ی علم عقلی، ذهن تصرفی در ورودی های خود نمی کند و این مفاهیم را از آن چه هستند نمی تواند تغییر دهد. لذا ماهیات تامه ی اشیاء نیز در ذهن (انواع) مطابق با حقیقت خارجی هستند. ⭕️2. با توجه به بحث اول، در وجود ذهنی در پی دفع سفسطه و یا اثبات واقعیت خارجی نیستیم و اگر به دنبال آن هم می بودیم قطعا به نتیجه نمی رسیدیم زیرا رسالت این بخش از فلسفه توضیح برهانی و منطقی (نه اثبات) تطابق ذهن و عین است. از همین رو علامه ی طباطبایی مجموعه ای از نظریات انتقادی به وجود ذهنی را با استفاده از این برهان مردود می شمارد که منجر به سفسطه می شوند؛ مانند پاسخی که ایشان به قائلین به "شبح" و یا نظریات مشابه آن، در توضیح نسبت تصویر ذهنی و خارج می دهد: "و ثانيا أنه في معنى القول بالشبح- بناء على ما التزم به من المغايرة الذاتية بين الصورة الذهنية و المعلوم الخارجي فيلحقه ما لحقه من محذور السفسطة" ⭕️3. به نظر می رسد، بحث از وجود ذهنی در فلسفه را می توان بحثی در اثبات اصلِ ذهن نیز قلمداد کرد زیرا یکی از اقوال مقابلِ وجود ذهنی، قول فخر رازی است. فخر رازی اساسا منکر وجود ذهن است و به دلیل اشکالات وارده بر آن، مذهب دیگری اختیار نموده است. او برای توضیح علم، قائلِ به نسبت و ربطی میان نفس و خارج، بدون وساطت ذهن می شود. در اینجا فیلسوفِ قائل به وجود ذهنی در پاسخ به او در واقع ذهن را اثبات می کند. پس ذهن که یکی از ساحات اساسی بحث های فلسفه ی اسلامی و فلسفه ی غرب است در صورتی که مساله ی وجود ذهنی خصوصا در پاسخ به قائلینی مانند فخر رازی و ملاهادی سبزواری به درستی منقح نشود، اثبات نخواهد شد. البته می توان سوالی پرسید که آیا ذهن همان وجودات ذهنیه است؟ ⭕️4. اساسی ترین مساله در باب وجود ذهنی، تفکیک میان صدق و اندراج در ماهیات است. تمام استدلال صدرالمتالهین در پایان دادن به مناقشات این باب نیز بر همین تفکیکِ بسیار دقیق استوار است. طبق نظر صدرالمتالهین تمام مشکل کسانی که نتوانسته اند وجود ذهنی را فهم کنند خلط بین این دوست. در حالی که صدق اعم از اندراج است یعنی ممکن است مفهومِ جسم، یا جوهر یا کیف بر چیزی صدق کند ولی آن چیز خارجا تحت مقوله ی جسمیت یا کیف، یا جوهر قرار نگیرد. یعنی صدق گاهی با اندارج همراه است و گاهی نیست. اگر یک شیء علاوه بر پذیرش صدقِ یکی از مقولات، آثار آن مقوله را نیز بروز داد آن شیء تحت این مقوله مندرج است و الا فلا. به همین علت مثال آتش در این باب مشهور شده است، برای مثال، علیرغم «صدقِ» بدیهی آتش بر مفهوم آتش، ولی هرگز آثار آتش مانند حرارت و سوزانندگی از این مفهوم ظاهر نمی شود. پس این صرفا مفهوم آتش است (صدق) نه مصداق عینی آتش (اندراج). اندارج زمانی است که مصداق عینی آن ماهیت در دست باشد از همین رو وجود ذهنی این گونه تعریف شده است: "أن للماهيات وراء الوجود الخارجي و هو الوجود الذي يترتب عليها فيه الآثار المطلوبة منها وجودا آخر لا يترتب عليها فيه الآثار و يسمى وجودا ذهنيا" ⭕️5. با توجه به همین تفکیکِ دقیق صدرالمتالهین، اشکال اجتماع مقولتین در شیء واحد رخ نمی دهد. زیرا آنچه نزد نفس ما حاضر است از حیث خارجیت و عینیت فقط ذیل مقوله ی کیف نفسانی (علم) مندرج است و لا غیر، و از این حیث وجود ذهنی نیست. ولی از جهت مقایسه با خارج و انسانِ خارجی، کاملا پذیرای مفهوم انسان (حیوان ناطق) است. پس مفهوم انسان بر او صدق می کند (اگر صدق نمی کرد سفسطه پیش می آمد) ولی خارجا انسان نیست (مندرج ذیل انسان نیست). این صدقِ مفهوم انسان نیز به قول علامه ی طباطبایی یک توانایی و قیاس ذهنی است، که خاصیت ممتاز ذهن در تمام عالم است. این توانایی، توانایی ساختنِ علم حصولی و ارتباط با اشیاء از طریق مفاهیم است. 🔅ادامه دارد.... @ofoqemobin