✳️ نویسنده ای که با شمشیر از نیام درآمده خود هلاک شد ؛ نگاهی به سرمقاله «علی اصغر امیرانی» در مجله «خواندنی ها» پس از یکی از مجلاتی است که از سال 1319 و یک سال پیش از سقوط انتشار آن آغاز و تا سال 1358 ادامه یافت، مدیر این جریده پس از انقلاب بازداشت و پس از چندی آزاد و دوباره که بازداشت شد دیگر این بار در سر و صدای برکناری حکم اعدامش صادر و در 31 خرداد 1360 تیرباران شد! در هر شماره مجله خواندنی ها که هفته ای دو روز شنبه ها و سه شنبه ها منتشر می شد، نگارش یک ستون به نام را نیز بر عهده داشت، در این ستون او به اهم موضوعات روز می پرداخت و نظرات خود را در این زمینه ارائه می کرد. او چنان در نوشتن این ستون دست بازی داشت که هر از گاهی به شخص سلطان نیز می تاخت و خاندان سلطنت را به باد انتقاد می گرفت ولی کسی با امیرانی کاری نداشت! مدت ها بود که به این فکر می کردم چرا امیرانی پس از انقلاب اعدام شد؟ بودن دلیل اعدام فردی نمی شود، نوشتن برای شاه و در مدح او نیز دلیل موجهی برای اعدام او نمی شود ... که اگر این گونه بود روزی باید هزاران نفر به دار آویخته می شدند و بشوند! امروز به یکی از یادداشت های امیرانی در شماره برخورد کردم که واقعا شگفت زده شدم، مقاله ای که بی شک آن را نخوانده بود که اگر دیده بود امیرانی سال 60 را نمی دید و در همان روزهای نخست با عازم آن دنیا می شد. امیرانی به وضوح در این شماره از مجله خواندنی ها از دولت به دلیل این که در روز آدم کمی کشته است [!] انتقاد کرده و می نویسد: ‼️ اگر با ابتكار شخصی و به خاطر انجام وظیفه سر خود تیراندازی می کردند داستان و قشقرقی که بر سر قتل دکتر و نعش او راه افتاد، و هنوز که هنوز است ملت ایران تا سال های سال به قول خودشان سالی دویست میلیون تومان و به قول دولتی ها سالی 500 میلیون تومان خون بهای انجام وظیفه این پلیس وظیفه شناس را باید بپردازد، تجدید می شد و اگر همان طور تماشا می کردند و یا با آن ها همکاری می کردند طولی نمی کشید که بر سر تمام شهر و مردمش همان بلایی را می آوردند که بر سر اتوبوس های شرکت واحد و تلفن های عمومی در آوردند. ‼️ وظیفه پلیس همیشه و همه جا حفظ نظم و جلوگیری از اغتشاش است، قانون و اجتماع اسلحه گرم را برای زینت به كمر پاسبان ها نبسته، وقتی يك چاقو کش با يك چاقو بتواند جلوی چند نفر را بگیرد یا هفت تیر اگر دست من و شما هم باشد جلوی صد نفر را می توانیم بگیریم. همان هفت تیر، در دست پاسبان آن هم هنگامی که نظم عمومی در خطر اختلال باشد می تواند جلوی صدها نفر را بگیرد، اما پاسبان فکر می کند به عشق کی و برای چی؟ همکار سابق آن ها با این کار کجا را گرفت که آن ها بگیرند؟ ‼️ اگر عبرت از سر نوشت امثال سرهنگ شهر ستانی نبود، همان پاسبان ها در دقایق اول می توانستند كلك كار را بکنند و جلو بالارفتن آن را بگیرند. ❌ اشتباه دولت این بود که به موقع جلوی مردم را نگرفت! ‼️ بنا بر این اشتباه دولت این بود که به موقع جلوی مردم را نگرفت... به نظر من آن هایی که روز 15 خرداد در خیابان های تهران به قتل رسیدند، هیچ کدام کشته نشدند، بلکه خودکشی کردند، منتها دولت نه تنها از انتحار آن ها جلوگیری نکرد بلکه وسائل آن را هم در دسترسشان گذاشت، به همین مناسبت است که من شخصا همه را از هر دو دسته شهید می دانم منتها شهید راه هیچ! چنان چه می بینیم امیرانی در ستون مجله خواندنی ها بی محابا امر به قتل و کشتار مردم و ملاحظه نکردن هیچ چیزی در این مسیر را می دهد و حتی از این که یک سرگرد پلیس به دلیل کشتن یک معلم در اردیبهشت 1340 بازخواست و باعث سقوط دولت و روی کار آمدن شده بود انتقاد می کند و می گوید قاتل آن معلم وظیفه شناس بود و باید تجلیل می شد نه شماتت و مورد پیگرد! امیرانی حکم به قتل مردم می دهد و طبیعی است تیغی که از نیام کشیده شود بعضی اوقات صاحب خود را نیز به هلاکت می رساند و امیرانی خود از این قاعده استثنا نبود. @oldnewspaper