هدایت شده از کافه تاریخ
❌ توجیه شاه برای فقدان در ایران شاه اعتقادی به دموکراسی نداشت. او به خوبی آگاه بود که اعمال و اجرای دموکراسی قدرت او را محدود خواهد کرد. از این رو در مواقعی با اذعان به این موضوع، با دلایل مختلف به توجیه عدم حکومت دموکراتیک در کشور می‌پرداخت و به نبود آن اعتراف می‌کرد: «شاه در نطقی که هنگام مسافرت اخیر خود (که هنوز هم در مسافرت است ایراد کرد)، دو نکته جالب به خبرنگاران گفت: یکی اینکه امریکا نباید برای همیشه پدربزرگ ملل کوچک باشد، دیگر اینکه ایران تا وقتی فقط ده درصد مردم آن بی‌سواد نباشند نمی‌تواند از دمکراسی غربی برخوردار باشد. این دو نکته در روز جمعه گذشته که بعضی از دوستان خصوصی قابل اطمینان من حضور داشتند مورد بحث قرار گرفته، من گفتم البته ایشان فعلاً بر مرکب غرور یکه‌تازی سوارند و هیچ مجال و امکانی برای بحث و انتقاد درباره نطقهای ایشان فعلا نیست. ولی اگر من روزنامه داد را مثل قبل از سال ۱۳۴۰ انتشار می‌دادم و به شیوه همیشگی خود در اطراف این دو نکته بحث می‌نمودم که اولاً برای ایشان که فعلاً خود را رهبر ملت ایران و مشغول سیاست کلی کشور بر خلاف قانون اساسی که از مصونیت مبری می‌باشند می‌دانند، صلاح نبوده و نیست که چنین حرفی بزنند. زیرا با این اعتراف که او پدر بزرگ ملل کوچک است در حقیقت تصدیق نموده‌اند که ایران کشور کوچکی است که آمریکا برایش پدربزرگی کرده است، یعنی ولایت بر ایران داشته است. در حالی که ما معتقدیم که ایران کشوری است مستقل که اختیار اداره آن را اراده ملی در دست دارد نه دولت خارجی، آن هم دولت امریکا»1 1.ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامه‌نگار، جلد 6، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، صص 709- 710 cafetarikh.com @cafetarikh