✳️ گزارش هایی که شاه آن ها را نخواند! بی شک گزارش های نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برای سران یک کشور نقش حیاتی دارد، اگر این اطلاعات از راه درست تهیه نشود و یا بعد از تهیه به سران کشور تحویل نشده و بر اساس این اطلاعات دست اول تصمیم گیری ها مدیریت نگردد همان اتفاق خواهد افتاد که شاه در سال های پایانی حکومت خود دید و در نهایت ساقط شد. در روز عاشورای سال 1342 امام خمینی سخنرانی طوفانی و آتشین خود را در قم علیه شاه و سیاست های دولت اسدالله علم ایراد کرد، شبانگاه روز بعد از این سخنرانی بود که مرجع تقلید مردم بازداشت و به دنبال آن قیام خونین 15 خرداد 1342 آغاز و شدت یافت. حکومت با مشت آهنین و به شدیدترین شکل ممکن مردم را در خیابان ها مثل برگ خزان بر زمین ریخته و صدها نفر کشته و هزاران نفر نیز مجروح شدند، تیتر و گزارش های یک و دو روزنامه ها در روزهای بعد از قیام خود موید اوضاع بحرانی کشور در آن روزها بود. بعد از یک هفته شاه گمان می کرد که بحران تمام شده و مردم فراموش کرده اند، بعضی گزارش های ساواک نیز این گمان را تقویت می کرد، از جمله در یک گزارش به تاریخ 10 مرداد 1342 می خوانیم : « در جریان اخیر همه مردم فهمیدند که روحانیون منظور و هدف خاصی نداشته به علاوه آن قدرت روحانی که متصور بود دارا باشند فاقد می باشند.» این سند تصریح داشت که روحانیون و سران آن فاقد قدرت کافی برای تاثیر گذاری بر مردم هستند و در جریانات اخیر یعنی 15 خرداد و حوادث بعد از آن این واقعیت بر همگان عیان شده است، معلوم نبود گزارشگر ساواک بر اساس کدام ادله این ناتوانی را استنباط نموده بود ولی از تحلیل مندرج در سند ساواک می گذریم و به یک خبر در یک گزارش دیگر می رسیم. بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 15 مرداد 1342 « در ساعت 14:30 روز جمعه 11 /5 /1342 آقایان خمینی و محلاتی و قمی به خانه شماره 8 در خیابان شمیران ایستگاه مینا کوچه دفتری متعلق به آقای نجاتی انتقال داده شدند و از ساعت 16 الی 21:30 متجاوز از سه هزار نفر از طبقات مختلف از نامبردگان دیدن کردند و هر یک دست آقای خمینی را می بوسیدند.» در بخش دیگری از این سند که به رویدادهای روز بعد یعنی صبح 12 مرداد 1342 می پردازد می خوانیم: ««در ساعت 7 مردم شروع به رفتن به داخل منزل نامبرده نموده در ساعت 8 از طرف شهربانی کل کشور به مأمورین انتظامی دستور داده شد که دیگر ملاقاتی از آقای خمینی به عمل نیاید نتیجتا در ساعت 9 وضع محل سکونت مشارالیه بدین شرح بود؛ در داخل منزل آن عده از مردم که صبح داخل شده بودند کماکان نشسته و خارج نمی شدند و در پیاده رو خیابان شمیران نیز در حدود هزار نفر جمعیت که مانع از رفتن آنان به داخل منزل گردیده بودند ایستاده بودند. در همین ساعت ریاست پلیس تهران جهت بازدید به محل وارد شد. طلاب خارج از منزل مرتبا اصرار می نمودند که ما بایستی آقا را زیارت کنیم والا نخواهیم رفت. رئیس پلیس به مردم اخطار نمود فعلاً ملاقاتی صورت نخواهد گرفت مردم متفرق شوند و منتظر پخش اعلامیه ای در این باره باشند.» رک : قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد 4، صص 11-10 در یک سند دیگر به تاریخ 12 مرداد 1342 آمده است: «عصر دیروز به مناسبت آزاد شدن آیت الله روح الله خمینی از زندان ... دسته دسته از مردم به منزل داخل و در حالی که در صف ایستاده بودند به نوبت سینه و دست و پای خمینی را می بوسیدند و عموما هم متاثر شده و گریه می کردند و ... تا ساعت 9 جمعیت مثل سیل می آمد و از یک در وارد می شدند و دست و پای خمینی را می بوسیدند و از در دیگر خارج می شدند.» رک همان، صفحه 12 سند نخست که به آن اشاره شد حاوی تحلیل یک گزارشگر ساواک بود که تاکید داشت حوادث بعد از 15 خرداد نشان داد که علما و روحانیون فاقد قدرت هستند و گزارش های بعدی نشان می داد که آیت الله خمینی بعد از حدود دو ماه زندان و بعد از یک آزادی مختصر که بدل به حصر شد چگونه با موجی از هجوم مردم و طرفداران خود روبرو می شود که چون سیل وارد و دست و پای او را می بوسند و از در دیگر خارج می شوند! شاه همیشه گزارش هایی از نوع اول را که حاوی تحلیل های گزارش نویسان متملق بود را می خواند و یا می دید ولی تمایلی برای شنیدن خبر و آن چه در واقع و حقیقت امر رخ داده است نداشت، زمانی که تمایلی برای شنیدن آن چه در رخ می دهد نداشته باشی ناچار زمانی از خواب بیدار می شوی که وقت بسیار اندکی برای پر کردن کیف و خروج از کشور و پیدا کردن جان پناه داری و دوستان دیروزت امروز از تو با عنوان یاد می کنند! ادامه در پست بعد ... https://eitaa.com/oldnewspaper/732