فناوری قناعت چه میکند ؟ در ادبیات روانشناسان و محققان فقر ، از دونوع فقر یاد میشود ، نوع اول که مطلق هم گفته میشود این است که فرد ابتدایی ترین و حیاتی ترین امکان یا امکانات را نداشته باشد ، مانند نانی برای سیر شدن ، لباسی برای پوشیدن ، سرپناهی برای خواب ارام شبانه بدون سرما ، گرما ، باران و ... یعنی هر انسان امکان ادامه حیات طبیعی و زندگی حداقلی را داشته باشد و نبود این حداقل ، اسیب های زیادی به فرد و خانواده تحت تکفل ان میرساند هم اسیب های جسمی (سلامت) ، اسیب های اموزشی و مهارت اموزی و از همه مهمتر اسیب های روانی شخص را در شرایطی قرار میدهد که رفتارها و تصمیمات غیر منطقی و گاها احمقانه اتخاذ کند ، یعنی او را وارد یک سبک زندگی می کند که سبک زندگی و تفکر فقیرانه پیدا میکند و شخصیت او را نیز فرو میکاهد و این فقر فقط در امکانات مادی او محدود نمیشود بلکه ، شخصیت، روان و تفکر او نیز به فقر مبتلا می‌شوند و این جبریست که فقر برایش به وجود اورده و همین مسئله اورا در فقر بیشتر نیز نگه میدارد تا در یک باتلاق دست و پا بزند . اما فقر دیگری هم داریم که مرحله بعد از این است و فرد نه اینکه حداقل ها را ندارد بلکه در مقایسه با داشته های دیگران و زندگی مطلوب مورد نظرش که عمدتاً برساختی اجتماعی ناشی از نابرابری و بی عدالتیست پیدا میکند حتی جوامع نابرابر بسیار بیشتر ، از جوامع فقیر دچار سرخوردگی ها ، افسردگی‌ها ، خشونت ، بزه کاری و انواع ناهنجاری های اجتماعی میشوند ( کتاب ، نردبان شکسته و آرمانشهری برای واقع گراها) . اینجاست که فناوری اجتماعی قناعت کارساز میشود و در حد یک مهارت یا فضیلت اخلاقی باقی نمیماند ، بلکه فرد کمتر دارا را از مقایسه خودش با دیگری بازمیدارد و به او ارامش میدهد تا دچار اسیب های گفته شده نشود ، همچنین به فرد دارا توانایی کنترل رفتارهای اسراف گرانه ، اشرافی و تفاخرمعابانه را میدهد و از بروز این رفتار ها جلو گیری میکند تا بروز این مشکل به حداقل برسد و احساس فقر قیاسی به جامعه دست ندهد . در فقر ابتدایی وظیفه همه از جمله دولت ، سپس افراد متمول و در مرحله بعد تمام افراد جامعه است که به فرد نیازمند یاری برسانند تا از شرایط فقر برون بیاید و ادبیات قرانی و روایی ما پر است از این سفارش ها ، اما در مورد فقر ثانوی ، یعنی احساس فقر که ناشی از شکاف طبقاتیست در کنار ایجاد ساختارها و فرایند های عدالت محور توسط دولت باید نوعی تربیت اجتماعی نیز از جنس قدرت نرم در کنار قدرت سخت حکمرانی قرار گیرد تا جامعه به تعادل و البته هم پا برسد . نتیجه اینکه قناعت از یک جهت به ما قدرت خویشتن داری در نبود زندگی مطلوب به لحاظ مادی را میدهد و هم بروز رفتارهای ناهنجار توسط افراد دارا را کنترل کند همچنین امکان همیاری و بیشتر بین انسانها را فراهم می کند و بیشمار حسن دیگر که میتوان ذکر کرد . پ ن : بدترین برداشت از قناعت که توسط قلب های مریض اتفاق می‌افتد این است که گمان میکنند قناعت دارد مارا به فقر تشویق و به بی عدالتی راضی می‌کند. ✍️ مهدی اخلاقی https://eitaa.com/ommat_Dream