🔸 حقیقت‌جویی هنر نیست؛ هنر این است که در اثر حقیقت‌جویی به آرامش برسیم و این یعنی ایمان 🔸 زندگی‌کردن با ترس و تردید، یک بیماری فراگیر و از علائم کفر است 📌 واقع‌بینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سوره محمد(ص)– ج۱۰ 🔘 کفر باعث ناآرامی و نگرانی است؛ فقط یک‌چیز به انسان اطمینان و آرامش می‌دهد و آن ارتباط با خداست 🔘 مؤمن یعنی کسی که در اثر واقع‌بینی و حقیقت‌جویی به امنیت، اطمینان و آرامش رسیده است 🔘 اگر در جستجوی فهم حقایق نباشیم به کفر نزدیک هستیم 🔘 کسی که روحیۀ جستجوگر برای فهم حقایق ندارد در لحظه‌های حساس نمی‌تواند راه خود را پیدا کند 🔘 هر حادثه‌ای پیش آمد آن را خیر بدانیم و مطمئن باشیم که خدا برای ما بد نمی‌خواهد؛ این ایمان است _____ : وقتی خداوند کافران را شماتت می‌کند و بدی‌های آنها را می‌گوید، مؤمنان از کفر فاصله می‌گیرند و اتّصال‌شان را به خدا بیشتر می‌کنند. مثلاً قرآن می‌فرماید «خدا کافران را عذاب می‌کند، چون آنها دنبال حقیقت نیستند»، آن‌وقت مؤمن شروع به گریه می‌کند و می‌گوید: «من می‌خواهم بیشتر دنبال حقیقت باشم تا مبادا یک ذره از کتمان حقیقت در من باشد!» وقتی خدا از عذاب کافران در قرآن می‌گوید، باید از خدا تمنّا کنیم ذرّات کفر را در وجود ما از بین ببرد. یکی از معانی اصلی کفر، کتمان حقیقت است. اگر در جستجوی فهم حقایق نباشیم به کفر نزدیک هستیم. کسی که روحیۀ جستجوگر برای فهم حقایق ندارد، در لحظه‌های حساس نمی‌تواند راه خود را پیدا کند و تکلیفش را تشخیص دهد. اثر دیگر کفر که باید از آن فاصله بگیریم نداشتنِ اطمینان و آرامش و دچار بودن به شک، اضطراب و ترس است. حقیقت‌جویی کار مهمی نیست بلکه رسیدن به اثر حقیقت‌جویی اهمیت دارد. همین که انسان چشمش را باز کند حقیقت را می‌بیند و انسان فطرتاً حقیقت‌جو و حق‌طلب آفریده شده است لذا حق‌طلبی و واقعیت‌بینی هنر و امتیاز ویژه‌ای برای انسان محسوب نمی‌شود. هنر این است که در اثر حقیقت‌جویی به آرامش برسیم. مؤمن یعنی کسی که در اثر واقع‌بینی و حقیقت‌جویی به نقطۀ امنیت، اطمینان و آرامش رسیده است. کفر باعث ناآرامی و نگرانی است و فقط خداست که می‌تواند دل انسان را آرام کند (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ رعد،28). بعضی‌ها می‌گویند همه ناآرام و نگران هستند، اصلاً باید بر همین اساس، سر کار رفت و زندگی کرد. گاهی پدرها و مادرها همین نگرانی‌ها را عامل تربیت فرزندشان قرار می‌دهند، مثلاً می‌گویند برای اینکه فقیر نشوی، درس بخوان... وقتی یک بیماری‌ فراگیر شد، کسی باور نمی‌کند که آن حالت بد باشد، چون همه آن حالت را دارند. یک وضعیتی که معمولاً همه دارند با تردید و شک زندگی کردن است که اصلاً کسی به آن توجه نمی‌کند، درحالی‌که یک بیماری و از علائم کفر است. نباید چنین حالتی در انسان باشد. فقط یک چیز در عالم به انسان یقین و اطمینان می‌دهد، آن هم خدا و ارتباط با خداست؛ همان چیزی که ما آن را به اسم ایمان می‌شناسیم. اگر از ایمان خارج شویم با تردید زندگی خواهیم کرد. یکی از مراحل‌ عدم‌ایمان، داشتنِ هر نوع نگرانی‌ است. چرا دوست داشتن دنیا بد است؟ چون از دست دادنش انسان را نگران می‌کند. اگر فقر نزدیک است آدم را به کفر برساند (كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا؛ کافی، ج1، ص307) علتش این است که فقر می‌تواند انسان را نگران کند. نباید نگران باشیم؛ نگرانی بوی کفر می‌دهد و می‌تواند آدم را به کفر برساند. خداوند به حضرت داوود(ع) وحی کرد زنی به نان خَلاده همنشین تو در بهشت است. حضرت داوود(ع) از حالات روحی او پرسید. خلاده گفت: هر دردی و زیانی و حاجتی برای من اتفاق بیفتد صبر می‌کنم و از خدا نمی‌خواهم آن را به سلامتی و گشایش تغییر دهد و خدا را بر آنها شکر می‌کنم. (قصص‌الانبیاء، راوندی، ص205) در واقع ویژگی خلاده این بود که هر حادثه‌ای را خیر می‌دانست و مطمئن بود که خدا برای او بد نمی‌خواهد؛ این ایمان است. اگر از این حالت فاصله داشته باشیم به کفر نزدیک هستیم. 🚩 فاطمیۀ تهران-ماه رمضان۱۴۰۲ 👈🏻 متن کامل: panahian.ir/post/7902 @Panahian_text