2️⃣ ✏ علی عباسی مربی قرارگاه ملی انجمن اسلامی دانش آموزان در نقد جدایی ساحت کارکرد و ساحت آموزش(تربیت): عمدتا ساحت کارکرد به معنای جایی که محل تبلور محصول/خروجی «انسان ها» است از محل رشد/بالیدگی/ترقی فرد جدا فرض میشود. این آسیبی است که هر دوساحت را دچار اشکال میکند و این همان اشکال اصلی تربیتی است که به گلخانعه ای (غیر حماسی) وارد است. در حالی که محیط رشد و تربیت انسان اساسا یک محیط آزمایشگاهی/شبیه سازی شده که صرفا هدف آن تربیت به ما هو تربیت باشد نیست، امتحان/ابتلا که خود از مهم ترین ابزار های دستگاه ربانی است در یک محیط واقعی و از قضا کارکردی تعریف میشود. و اگر قواعدی چون تقدم جهاد بر هدایت (جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا) را از اسلوب اصلی مسیر تربیت حماسی/جهادی بدانیم، بدیهی است که محیط جهاد، محیط آزمایشگاهی و بدون کارکرد نیست، بلکه وجهه کارکرد/عایدی بر آن مستولی است. لکن عمدتا ما ساحتی بنام ساحت تربیتی تعریف میکنیم و بدون توجه به کارکرد ها و خروجی ها ممحض در امر تربیت میشویم که جای بسی شگفتی است، نهادی برای تربیت و آموزش تعریف میکنیم که خالی از خروجی قابل درک است و کیفیت پایین و عدم خروجی مناسب از مخاطبین را پای بچگی (کوچکی)شان میگذاریم در حالی که نوجوانان و جوانان مخاطب ما هستند ، و اگر چنین باید باشد پس خطابه «یا ایهاالعشرون جدوا و اجتهدوا» به مناسبت تنها یادگرفتن است؟ و کدام یاد گرفتن وقتی خرمنی برای درو نباشد عایدی ای برای سنجش؟ اساسا چند نفر از هر صد نفر از بزرگان ما با چنین الگویی پرورش یافتند؟ نهادی داریم بنام مدرسه و در آن از دانش آموز میخواهیم درس بخواند و بزرگ شود بدون آنکه بهره ای برساند و متوجه بهره اس شود. گذشته تر از امروز نهادی حتی برای آموزش طبابت به صورت مجزا وجود داشت یا اطبا حین طبابت تعلیم میدادند و دانش می آموختند؟ هرچند امروز نیز آن دانشگاه هایی برتر اند که در آموزش و رنک علمی که تولیدات دانشی مرغوب تری دارند! یا اینکه آیا معلمی به ویژه در حوزه فن به خودی خود شغل/حرفه بوده است؟ یا اغلب مردم فنون را به روش اوستا شاگردی فرامیگرفته اند؟ و کدام موفق تر بوده و مزیت داشته است؟! البته در مذمت تربیت جهادی در ادامه باید اندیشید که به فرض آدم هایی حماسی در دستگاه کارکردی - تربیتی پرورش یافتند ؛ آیا به لحاظ نهادی جامعه و حاکمیت ما قابلیت پذیرش آنها را دارد؟ ایشان که عناصری فوق عادی و به نوعی نامتجانس اند چگونه موفق به خلق حماسه میشوند؟ شاید پاسخ همین میدانی تر شدن فرایند های تربیتی باشد.. همین فضای کنکوری و نظام دانشگاهی کشور که برای فرد یک دوره حدود بیست ساله برای آموزش (محض) متصور میشود و بعد از آن تازه انتظار کار جدی از فرد میشود ، دستامد/حاصل همین نگاه است. البته اتمسفر کلی انقلاب اسلامی پس چهل واندی سال خودبه خود این محیط را فراهم آورده، لکن لازم است در اسنای این افق ما مجموعه ها و عناصر به اصطلاح تربیتی خود را برای خلق حماسه هایی بزرگ تر آماده کنیم و مگر میشود تربیتی حماسی داشت ولی حماسه خلق نکرد؟! همین فضای کنکوری و نظام دانشگاهی کشور که برای فرد یک دوره حدود بیست ساله برای آموزش (محض) متصور میشود و بعد از آن تازه انتظار کار جدی از فرد میشود ، دستامد/حاصل همین نگاه است. البته اتمسفر کلی انقلاب اسلامی پس چهل واندی سال خودبه خود این محیط را فراهم آورده ، لکن لازم است در اسنای این افق  ما مجموعه ها و عناصر به اصطلاح تربیتی خود را برای خلق حماسه هایی بزرگ تر آماده کنیم و مگر میشود تربیتی حماسی داشت ولی حماسه خلق نکرد؟ بیشتر به منظور تقریب به ذهن و باز شدن باب مباحثه، چندی سیاست راهبردی برای مجموعه های تربیتی و عناصر ذی ربط سیاهه میگردد: شاید مناسب باشد مجموعه هایی که مشغول تربیت نوجوانان و جوانان هستند برای خود ماموریتی (غیر از ساحت تربیت) کارکرد و محصولی  برای بهبودی اوضاع جامعه تعریف کنند و کم کم به آن شناخته بشوند ، این امر هم کشف استعداد ها را فراهم میکند و مانایی برای خود مجموعه به بار میآورد. این امور از حوزه غیر انتفاعی و مشارکت های مدنی و ... تا حوزه های تجاری و صنعتی و هنری و... میتواند تعریف شود (که البته در فضای رسانه امثالهم مواردی داشتیم) به همین طریق اگر باب ورود سایر مجموعه های تخصصی (غیر تربیتی) به این حوزه باز شود هم تکثر نهادی بهتری رغم میخورد (خلق مخاطب) و هم شاخص های بهره وری بالا میرود. به طور کلی از نظر نگارنده هرچه فضای تربیتی از فضای میدان/کار/عملیات جدا نباشد و این دو باهم ممزوج شوند و کمتر شاهد نهادهای متولی تربیت (جز در موارد ضرورت مثل خانواده) باشیم مناسب‌تر است..