❓این داستان با مردم امروز چه تناسب دارد؟ 🌍 شدید برادر شداد از پادشاهان عدالت گستر روی زمین بود، در زمان او نقل کرده اند به طوری مردم به آرامش زندگی می کردند که شخصی را برای قضاوت بین آنها تعیین کرده بود. ⚖️ از تاریخ تعیین او تا مدت یکسال هیچکس برای رفع خصومت به دارالقضاء نیامد. 👳🏻‍♂️ روزی به شدید گفت من اجرت قضاوت را نمی گیرم زیرا در این یک سال حکومتی نکرده ام! 👑 پادشاه گفت: تو را برای این کار منصوب کرده ایم کسی مراجعه کند یا نکند! 👥 پس از یکسال دو نفر پیش قاضی آمدند. 👴🏻 یکی گفت من از این مرد زمینی خریده ام. 💎 در داخل زمینش گنجی پیدا شده، اینک هر چه به او می گویم گنج را تصرف کن چون زمین تنها از تو خریده ام قبول نمی کند. 🧔🏻 فروشنده گفت: من زمین را با هر چه در آن بوده به او فروخته ام گنج در همان مکان بوده متعلق به خریدار است. 👳🏻‍♂️ قاضی پس از تجسس فهمید یکی از این دو نفر دختری دارد و دیگری پسری. 💞 دختر را به ازدواج پسر در آورد و گنج را به آن دو تسلیم کرد. بدین وسیله اختلاف بین آنها رفع شد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱- روضة الصفا احوال هود (ع). 📕آگاه شویم (۳) عزت نفس، بلند همتی، شرافت چرا؟ - حسن امیدوار 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq