پرتو اشراق
🎁 سوغات ⚜️ مرحوم معروف به كه از موثقين و دوستان بود بلاواسطه نقل كرد: 🎙️زنى از محارم من كه مؤمنه و بسيار فقير و تهى دست بود حالش اين بود كه سالى يك مرتبه از ازغد كه چهار فرسخى شهر مشهد است با پاى پياده به زيارت حضرت رضا (ع) مى آمد. 👞 و چون بر مى گشت براى هر يك از اطفال قبيله سوغات مى آورد مانند كفش و كلاه و سينه بند و امثال اينها. 👥 هر وقت ما با او مى گفتيم تو كه پياده و با دست خالى مى روى پس پول از كجا مى آورى كه اين چيزها را مى خرى؟ مى گفت: 🧕🏻 من وقتى به حرم مى روم حضرت رضا (ع) را ميان ضريح مى بينم و آن بزرگوار احوال مرا و اطفال را و عدد آنها را مى پرسد. و به اندازه اى پول به من مى دهد كه براى اطفال سوغاتى و تحفه بخرم و شما مگر وقتى به حرم مى رويد آن حضرت را نمى بينيد؟! 👥 و چون چنين جواب مى داد ما سكوت مى كرديم و گمان مى كرديم كه او چون فقير است در مشهد گدائى و تكدى مى كند و پولى بدست مى آورد و مى خرد!! 👣 تا اينكه يك سفر چون روانه مشهد شد من پشت سرش آمدم تا به مشهد رسيد و ديدم به خانه يك نفر از ازغديها رفت و من بيرون آن خانه منتظر او شدم تا اينكه وضو ساخته بيرون آمد تا به حرم برود. 🕌 من هم عقب سرش رفتم تا به حرم شريف رسيد و خود را به ضريح مطهر چسبانيد. من در حرم ايستادم تا وقتى از حرم بيرون آمد. 🧔🏻خودم را به او رساندم و سلام كردم... 🧕🏻 چشمش كه به من افتاد از ملاقات من اظهار خوشحالى كرد... 🧔🏻 سپس به او گفتم برابر ضريح چقدر طول دادى؟ 🧕🏻 گفت بلى (ع) با من احوالپرسى كرد و احوال اطفال قبيله را پرسيد و پول به من مرحمت فرمود كه براى اطفال سوغاتى بخرم آنگاه دستش را باز كرد ديدم چند قران ميان دست اوست!! 🧔🏻 آن وقت فهميدم كه آن زن بواسطه اخلاص و صدق به چنين مقامى رسيده كه امام را مى بيند و با او سخن مى گويد و من هر چه كردم كه آن پولها را بگيرم و به جهتش سوغات بخرم قبول نكرد و گفت بايد خودم بخرم. (۱) 🔅از ديده دل اگر رضا را بينى 🔅مرآت جمال كبريا را بينى 🔅گر پرده اوهام بيك سو فكنى 🔅اندر پس اين پرده خدا را بينى 📚 پی نوشت: ۱. منتخب التواريخ. 📗 كرامات الرضويه (ع)، معجزات على بن موسى الرضا(ع) بعد از شهادت، علي ميرخلف زاده 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq