📄 امان نامه 🛌 رسول ترک از فصل پاییز در بستر بیماری افتاده بود و روز به روز حالش بدتر می‌شد. 👥👤 بعضی از دوستان و کسانیکه با او آشنایی و رفاقتی داشتند تک به تک و یا گروه گروه برای عیادت به خانه رسول می آمدند و می‌رفتند. 👥👥 در یکی از آن روزها حاج ابراهیم سلماسی با عده ای به عیادت رفته بودند. آنها از رسول پرسیده بودند: حالت چطور است؟ ✋🏻 رسول جواب داده بود: «الحمد لله... فقط از خدا می‌خواهم که مرگ را بر من مبارک کند!» 👤حاج ابراهیم سلماسی پرسیده بود: حاج رسول در چه حالتی مرگ مبارک خواهد بود؟ ☝️🏻رسول جواب داده بود: «مرگ موقعی برای من مبارک خواهد شد که قبل از اینکه حضرت عزرائیل تشریف بیاورد مولایم (ع) بر سر بالینم حاضر باشد!» ⏳ رسول ترک در طول عمرش این آرزو را به خیلی ها گفته بود. ✋🏻 او یکباره به حاج حمید واحدی گفته بود: «من به جناب عزرائیل جان نخواهم داد مگر اینکه اربابم بالای سرم باشد تا ابتدا از اربابم امان نامه بگیرم و بعد با آن امان نامه از این دنیا بروم و البته یک توقع و امید اضافی نیز دارم و آن توقع این است که در زیر آن امان نامه یک امضای کوچولو نیز وجود داشته باشد!» 👤حاج حمید واحدی پرسیده بود آن امضای کوچولو چیست؟ ☝️🏻رسول ترک جواب داده بود: 🌷 «منظورم از آن امضای کوچولو، امضای حضرت علی اصغر (ع) می باشد». 📔 کتاب رسول ترک آزاد شده امام حسین (ع)، محمد حسن سیف اللهی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq