🤲🏻 طلب رحمت
🏳 ورود زائران کربلا به بهشت در زیر لوای امیرالمؤمنین (علیه السلام)
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
💚 حضرت امام صادق (ع)، فرمودند: هنگامى كه روز قيامت شود منادى نداء مى كند:
🗣 زوّار حسين بن على (ع) كجا هستند؟
👥👥 گردن هاى تعدادى از مردم كشيده مى شود كه عدد آنها را غير از خداوند متعال كس ديگرى نمى داند، پس به ايشان گفته مى شود قصد شما از #زيارت قبر حضرت حسين بن على (عليه السلام) چه بود؟
✋🏻 مى گويند: پروردگارا آن حضرت را زيارت كرديم بجهت محبّتى كه به رسول خدا(ص) و حضرت على و فاطمه (عليهاالسلام) داشته و به منظور طلب رحمت براى صاحب قبر به ازاء آنچه از آن حضرت صادر گرديد.
✨پس به آنها گفته مى شود: «ايشان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين (سلام اللّه عليهم) هستند، به آنها ملحق شويد. شما با ايشان و در درجه و مرتبه آنها هستيد، به لواء و پرچم رسول خدا(ص) ملحق گرديد».
🏳 پس به طرف لواء آن حضرت رهسپار شده و در سايه آن قرار مى گيرند، در حالى كه لواء به دست اميرالمؤمنين على (ع) مى باشد و بدين ترتيب به بهشت وارد مى شوند، ايشان جلو پرچم و سمت راست و جانب چپ و پشت آن بوده و چهار طرف لواء را گرفته اند. (۱)
🔅شناخت هر كه تو را جز خدا بجويد نه
🔅به غير راه تو راهى دگر بپويد نه
🔅اسير عشق تو آزاديش در اين بند است
🔅شكسته از غم تو موميا بجويد نه
🔅نسيم مهر تو در بوستان اگر ندمد
🔅گل از گياه و گياه از زمين برويد نه
🔅اگر كه عطرت را از بهشت برگيرند
🔅دگر محب تو يك گل از آن ببويد نه
🔅به غير بارش اشك غمت دگر چيزى
🔅سياه نامه ما را توان بشويد نه
🔅كه مژده داد سروشم كه آن تجلّى لطف
🔅بود محال كه بر نوكرش بگويد نه (۲)
📚 پی نوشت ها:
۱. ترجمه كامل الزيارات، ص ۴۶۲.
۲. گلهاى اشك، ص ۲۳.
📗 داستانهايى از فضيلت زيارت امام حسين (ع)، على ميرخلف زاده
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کربلا
#امام_حسین
#داستان_کوتاه
🌹 تربت سیدالشهداء قطعه ای از بهشت
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🧔🏼♀ در زمان شاه عباس، پادشاه فرنگی کسی را فرستاد تا با علماء شیعه مناظره کند که اگر علماء شیعه مجاب شدند شما به دین ما درآئید و اگر ما مجاب شدیم به دین شما در می آئیم!!
👥👤 علماء جمع شدند بزرگ آنان ملا محسن فیض کاشانی بود، گفت: مگر عالمی نداشتید که بیاید؟
🧔🏼♀ او گفت شما در مقابل من عاجزید!! گفت: هر چه در دست بگیرید من می دانم چیست!
📿 ملامحسن فیض تسبیحی از تربت حضرت سیدالشهداء را در مشت خود گرفت!
🧔🏼♀ آن شخص فرنگی سرش را پائین انداخت و فکر می کرد!
❓ملامحسن فیض گفت: چرا فکر می کنی، نتوانستی؟
🧔🏼♀ او گفت: چرا می دانم در دست تو قطعه ای از بهشت است اما در این فکرم که از کجا به دست تو رسیده است؟!!
📿 ملامحسن گفت: راست گفتی در دست من تربت مولای ما حسین علیه السلام است و این حسین فرزند رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) است که این تربت از خاک قبر اوست و اگر پیامبر ما بر حق نمی بود از صُلب او کسی در بهشت مدفون نمی شود...
🧔🏼♀✋🏻 آن شخص فرنگی مسیحی اسلام آورد و مسلمان شد. (۱)
📚 پی نوشت:
۱ - دارالسلام عراقی، ص ۵۱۸.
📗 آثار و برکات تربت امام حسین (ع)، سید حسن سیدی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#کربلا
#کرامات
#امام_حسین
#داستان_کوتاه
🌷 محشر حسين (علیه السلام)
🗡 انتقام از قاتلین امام حسین (علیه السلام) به دست تک تک ذریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در قیامت و رفع غم
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌹پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود:
🕌 روز قيامت كه مى شود براى فاطمه (عليهاالسلام) قبه اى از نور نصب مى شود، و حسين (عليه السلام) مى آيد در حاليكه سر مباركش در دستش مى باشد.
💧وقتى فاطمه (عليهاالسلام) او را مى بيند ناله و فريادى مى زند كه در محشر هيچ ملك مقرب و نبى مرسل و بنده ى مؤمنى نمى ماند، مگر اينكه براى او گريه مى كند.
👤 در اين حال خداوند عزوجل كسى را با بهترين صورت براى او حاضر مى كند، و حسين بدون سر با قاتلانش مخاصمه مى كند.
🗡 خداوند قاتلين او و آنانكه خود را بر عليه او آماده كرده بودند و آنانكه شركت در كشتن او داشتند جمع مى كند و همه ى آنان را مى كشد تا به آخر آنان مى رسد.
🗡 سپس دوباره آنان را جمع مى كند و اميرالمؤمنين عليه السلام آنان را مى كشد.
🗡 بار ديگر آنان را جمع مى كند و امام حسن عليه السلام آنان را مى كشد.
🗡 بار ديگر آنان را جمع مى كند و #امام_حسين (عليه السلام) آنان را مى كشد.
🗡 همچنان آنان را جمع مى كند و هيچيك از ذريّه ى ما نمى ماند مگر اينكه آنان را مى كشد.
🏴 آنگاه خداوند عقده ى غيظ را باز مى كند و اندوه را از ياد مى برد.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۲۱، ح ۷ از ثواب الاعمال.
📗 اما دخترم فاطمه، مناقب و مصائب حضرت زهرا (عليها السلام) از زبان پيامبر اکرم (ص)
#روایت
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
👑 رياست طلبى فاجعه آفريد!
🔱 پشت پرده به حکومت رسیدن یزید
🔥 «مغيره بن شعبه» از نقشه كش ها و زيركهاى عرب است وى مدتى حاكم كوفه بود، معاويه ابن ابى سفيان او را از كار بركنار كرد اما مغيره به سبب طمعى كه به حكومت كوفه داشت از اين موضوع به شدت ناراحت شد.
🏛از اين رو براى اينكه دو مرتبه به حكومت كوفه برگردد نقشه اى كشيد؛ به اين صورت كه به شام آمد و با يزيد بن معاويه ملاقات نمود و به او گفت: نمى دانم چرا معاويه درباره تو كوتاهى مى كند ديگر معطلى چيست؟ چرا تو را به عنوان جانشين خودش به مردم معرفى نمى كند؟
👤 #يزيد گفت: پدرم فكر مى كند كه اين قضيه عملى نيست.
👤 مغيره جواب داد: نه عملى است! شما از كجا بيم داريد؟ فكر مى كنيد مردم كدام سامان عمل نخواهند كرد؟ هر چه معاويه بگويد مردم شام اطاعت مى كنند و از آنها نگرانى نيست. اما مردم مدينه اگر فلان كس را به آنجا بفرستيد او اين وظيفه را انجام مى دهد و بنابراين آنجا هم مشكلى نيست. از همه جا مهمتر و خطرناكتر عراق (كوفه) است اين هم به عهده من كه انجام بدهم.
👤 يزيد پيش معاويه مى رود و مى گويد: مغيره چنين حرفى گفته است!
🏛 معاويه مغيره را فرا مى خواند.
👌🏻مغيره نزد معاويه آمده و با چرب زبانى و بيان قوى خود او را قانع مى سازد كه زمينه آماده است و كار كوفه را كه از همه جا سخت تر و مشكل تر است خودم انجام مى دهم!
📜 معاويه براى بار دوم به نام مغيره ابلاغ صادر مى كند و او را به حكومت كوفه منصوب مى نمايد. اما مردم كوفه و مدينه اين پيشنهاد را قبول نكردند.
🌴 معاويه مجبور شد كه خود به مدينه برود. او روساى اهل مدينه يعنى كسانى كه مورد احترام مردم بودند، افرادى مانند حضرت امام حسين (ع)، عبداللّه بن زبير و عبداللّه بن عمر را خواست! با چرب زبانى كوشيد تا به عنوان اينكه مصلحت اسلام فعلا اينطور ايجاب مى كند كه حكومت ظاهرى در دست يزيد باشد ولى كار در دست شما تا اختلافى ميان مردم رخ ندهد شما بياييد فعلا بيعت كنيد عملا زمام امور در دست شما باشد آنها را قانع كند. ولى آنها قبول نكردند. آنطورى كه بايد و معاويه مى خواست عملى نشد. بعد از آن با نيرنگى در مسجد مدينه مى خواست به مردم چنين وانمود كند كه آنها حاضر شدند و قبول كردند كه آن نيرنگ هم نگرفت.
🛌 معاويه هنگام مردن سخت نگران وضع پسرش يزيد بود و نصايحى به او كرد، گفت تو براى بيعت گرفتن با عبداللّه بن زبير اينطور رفتار كن، با عبداللّه بن عمر آنطور برخورد كن، مخصوصا دستور داد كه با امام حسين (ع) با رفق و نرمى زيادى رفتار نمايد، گفت: او فرزند پيغمبر است جايگاه عظيمى در ميان مسلمين دارد و بنابراين بترس از اينكه با حسين بن على (ع) با خشونت رفتار كنى!
⏳معاويه كاملا پيش بينى مى كرد كه اگر يزيد با #امام_حسين (ع) با خشونت رفتار كند و دست خود را به خون او آغشته كند، ديگر نخواهد توانست خلافت كند و خلافت از خاندان ابوسفيان بيرون خواهد رفت.
👌🏻 #معاويه مرد بسيار زيركى بود، پيش بينى هاى او مانند پيش بينى هاى هر سياستمدار ديگرى غالبا خوب از آب در مى آيد. يعنى خوب مى فهميد و خوب مى توانست پيش بينى كند. اما برعكس، يزيد اولا جوان بود، و ثانيا مردى بود كه از اوّل روزگار را در اشراف زادگى و شاهزادگى گذرانده بود و با آن خو گرفته و بزرگ شده بود، از اين رو با لهو و لعب انس فراوانى داشت، سياست را واقعا درك نمى كرد، غرور جوانى و رياست، ثروت و شهوت داشت كارى كرد كه در درجه اوّل به زيان خاندان ابوسفيان تمام شد و اين خاندان بيش از همه در اين قضيه باخت.
👑 چون اينها كه هدف معنوى نداشتند و جز به حكومت و سلطنت به چيز ديگرى فكر نمى كردند آن را هم از دست دادند.
🩸حسين بن على (ع) كشته شد، ولى به هدفهاى معنوى خودش رسيد در حالى كه خاندان ابو سفيان به هيچ شكل به هدفهاى خودشان نرسيدند.
📗 حكايتها و هدايتها در آثار استاد شهيد آية الله مرتضى مطهرى، محمّد جواد صاحبى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
🔥 مرگ ذلت بار محمد بن اشعث
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
⚔ محمد بن اشعث يعنى پسر سردمدار منافقان (اشعث بن قيس) در ماجراى #كربلا از سركردگان لشكر عمر سعد بود و در جريان شهادت حضرت مسلم (عليه السلام) امير لشكر ابن زياد بود.
👂🏻اين ناپاك و ناپاك زاده در روز #عاشورا شنيد امام حسين (عليه السلام) چنين دعا مى كند:
🤲🏻 «اللهم انا اهل بيت نبيك و ذريته و قرابته فاقصم من ظلمنا و غضبنا حقنا انك سميع قريب»؛
▪️«خدايا ما از دودمان پيامبر تو و بستگان نزديك او هستيم، در هم بشكن آن كس را كه به ما ظلم كرد و حق ما را غصب نموده، تو شنوا و نزديك هستى».
👹 محمد بن اشعث به پيش آمد و با كمال بى شرمى، به #امام_حسين (عليه السلام) گفت: تو چه خويشاوندى با رسول خدا (صلى الله عليه و آله) دارى؟!
🌷امام حسين (عليه السلام) دست به دعا برداشت و عرض كرد:
🤲🏻 خدايا! محمد بن اشعث مى گويد بين من و رسول خدا خويشى و قرابتى نيست، «اللهم ارنى فيه هذا اليوم ذلا عاجلا»؛
▪️خداوندا در اين روز، ذلت و خوارى او را سريعا به من بنمايان».
🦂 پس از چند لحظه، محمد بن اشعث رفت كه قضاى حاجت كند، در اين هنگام، عقرب سياهى او را آنچنان گزيد كه همان دم روى كثافت خود افتاد و ديگر نتوانست عورت خود را بپوشاند و در همان حال به جهنم واصل شد!!
📔 عاقبت و كيفر گناهكاران، سيد جواد رضوى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
🌹 روش اهل بيت در بخشش و صله
⚜ حسن بصرى نقل می کند:
🌷 حسين بن على علیه السلام سَرورى زاهد، پاكدامن، نيكوكار، خيرخواه و خوش اخلاق بود.
🌴 روزى، امام عليه السّلام با اطرافيانش به باغ خود رفت.
🧔🏾♀ در اين باغ غلامى كار مى كرد كه نامش «صافى» بود.
🍪 چون حضرت عليه السّلام به باغ نزديك شد، غلام را ديد كه نشسته، نان مى خورد.
🌴 حسين عليه السّلام بدو نگريست و زير درخت خرمايى كه او را مى پوشاند و غلام نمى توانست حضرت عليه السّلام را ببيند نشست!
🐕 غلام، يك گرده نان را بر مى داشت و نصف آن را به طرف سگش مى انداخت و نيم ديگر را خود مى خورد!
‼️حسين عليه السّلام از اين كار غلام در شگفت شد!!
🧔🏾♀ چون غلام از خوردنْ آسوده گشت، گفت:
🤲🏾 «سپاس، خداوند جهانيان را. خدايا! من و سَرورم را بيامرز و به او بركت بده، چنانكه به پدر و مادر او بركت دادى؛ به رحمت خودت، اى ارحم الراحمين!»
🌹 در اين هنگام، حسين عليه السّلام برخاست و گفت: «اى صافى!»
🧔🏾♀ غلام، وحشت زده برخاست و گفت: سَرورم و سَرور همه مؤمنان! من شما را نديدم: مرا ببخش.
🌹 حسين عليه السّلام گفت: «مرا حلال كن، اى صافى؛ زيرا من، بدون اجازه تو به باغت وارد شدم!»
🧔🏾♀✋🏾 صافى گفت: به سبب فضيلت و كرم و سَرورى خودت چنين سخنى را مى گويى سَرورم!
🌹 حسين عليه السّلام فرمود: «ديدم كه نيمى از گرده نان را به سگَت مى دهى و نيم ديگر آن را خود مى خورى. اين كار چه معنا دارد؟»
✋🏾 غلام گفت: سَرورم! هنگامى كه من نان مى خوردم، اين سگ به من مى نگريست. من از نگاه او شرم كردم؛ آخر، اين هم سگِ توست كه باغت را در برابر دشمنان حفظ مى كند. من برده توأم و اين، سگ توست و هر دو با هم، رزقِ از تو رسيده را خورديم.
🌹حسين عليه السّلام گريست و فرمود: «تو در راه خدا آزادى و با طيبِ خاطر، دو هزار دينار به تو مى بخشم».
✋🏾 غلام گفت: اگر مرا آزاد مى كنى، من باز هم مى خواهم عهده دار باغ تو باشم.
🌹 حسين عليه السّلام فرمود: «مرد هرگاه سخنى بر زبان مى آورد، شايسته است كه آن را با عمل خود تأييد كند؛ من گفتم: بدون اجازه تو به باغت وارد شدم و سخن خود را تأييد كردم و باغ را با هر آنچه در آن است، به تو بخشيدم؛ ولى اين گروه از اطرافيان من آمده اند تا ميوه و خرما بخورند. آنها را به خاطر من، ميهمان خود بدار و ارجشان نِه كه خداوند در روز رستاخيز، بر تو ارج نهد و به سبب خوش اخلاقى و ادبت، به تو بركت دهد».
🧔🏾♀✋🏾 غلام گفت: اگر تو باغت را به من بخشيدى، من هم آن را وقف اطرافيان و شيعيان تو مى كنم.
⚜ حسن بصرى مى گويد: بر مؤمن شايسته است كه همچون نوه پيامبر خدا باشد.
📕 اهل بيت در قران و حديث، محمد محمدی ری شهری
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#امام_حسین
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
🥀 به مناسبت ۲۱ ماه رجب یادروز حضرت رباب، مادر حضرت علی اصغر علیهماالسلام
📚 مورخان نوشتهاند:
🏴 یکی از همراهان #امام_حسین علیه السلام (در واقعه کربلا) همسرش رباب بود.
🐪🐫🐪 او مادر حضرت سکینه و (حضرت علی اصغر) بود و یکی از اسرایی بود که به شام برده شد سپس به مدینه آمد.
💎 اشراف مدینه از او خواستگاری کردند اما او فرمود:
🌹(من عروس پیامبر خدا هستم) و بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله، عروس شخص دیگری نخواهم شد.
☀️ او بعد از امام حسین علیه السلام یک سال زنده بود و در این مدت زیر سقف و سایه بانی نرفت تا اینکه از غصه دق کرد.
🚩 برخی میگویند: او یک سال بر سر مزار امام حسین علیهالسلام عزاداری کرد و سپس به مدینه آمد و از شدت غصه و اندوه، جان سپرد.
▪️«کانَ مَعَ الحُسَینِ علیه السلام امرَأَتُهُ الرَّبابُ بِنتُ امرِئِ القَیسِ، وهِیَ امُّ ابنَتِهِ سُکَینَةَ، وحُمِلَت إلَی الشّامِ فیمَن حُمِلَ مِن أهلِهِ، ثُمَّ عادَت إلَی المَدینَةِ، فَخَطَبَهَا الأَشرافُ مِن قُرَیشٍ.
فَقالَت: ما کُنتُ لِأَتَّخِذَ حَمواً بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله، وبَقِیَت بَعدَهُ سَنَةً لَم یُظِلَّها سَقفُ بَیتٍ، حَتّی بُلِیَت وماتَت کَمَداً.
وقیلَ: إنَّها أقامَت عَلی قَبرِهِ سَنَةً، وعادَت إلَی المَدینَةِ، فَماتَت أسَفاً عَلَیهِ».
📚 الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۷۹.
💧به چشم هایمان بیاموزیم که در غربت حجت خدا اشک بریزند...
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#حضرت_رباب سلام الله علیها
#داستان_کوتاه
#عاشورا
#روایت
🤲🏻 توسل فطرس به امام حسين (علیه السلام)
⚜ وقتى كه #امام_حسين علیه السلام متولد شد، خداوند سبحان، به جبرئيل دستور داد تا با گروهى از ملائكه، نزد پيامبر (ص) رفته و به او تبريك و تهنيت بگويند.
🏝 وقتى كه پايين آمدند، از جزيرهاى عبور كردند كه در آن ملكى به نام #فطرس بود. خداوند او را دنبال كارى ارسال داشت ولى او سستى نمود، پس بالش شكست و در آن جزيره، رها شد. پس در آنجا هفتصد سال خدا را عبادت نمود.
✋🏻 فطرس خطاب به جبرئيل گفت: به كجا مىروى؟
⚜ جبرئيل گفت: به سوى محمّد (ص)
✋🏻 فطرس گفت: مرا نيز همراه خود به سوى او ببريد، شايد برايم دعا كند.
⚜ وقتى كه جبرئيل خدمت پيامبر رسيد و شرح حال فطرس را گفت، حضرت فرمود:
🌹به فطرس بگو: بال شكستهاش را به اين طفل بمالد. در آن هنگام فطرس خود را به گهواره امام حسين علیه السلام ماليد و شفا يافت. سپس با جبرئيل به آسمان پرواز كرد و از آن به بعد، به او آزادشده حسين علیه السلام لقب دادند. [۱]
📚 پی نوشت:
۱. بحار، ۲۶/ ۳۴۰، حديث ۱۰.
📕 جلوههای اعجاز معصومین، نویسنده: راوندی، قطب الدین جلد ۱، صفحه ۲۰۰
🦋 فطرس پرش گرفت به شالت شفا گرفت
🦋 حالا ببین که پیرهن تو چه میکند
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#میلاد_امام_حسین
#داستان_کوتاه
#کرامات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 در روز ولادت #امام_حسین علیه السلام لوحی سبزرنگ از جانب خدای متعال بر پیامبر خدا نازل شد و حضرت آن را به دخترش فاطمه سلام الله علیها اهدا کرد.
📜 در آن لوح نام تمام ائمه علیهم السلام و صفات آنها آمده بود و فرازی از آن لوح این بود:
⚜ خداوند فرموده:
🔅«... وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ محمد رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِيسَى وَ صَبْرُ أَيُّوبَ»؛
🔅«سلسلهی امامت را به وسیله پسر امام عسکری یعنی حضرت مهدی علیهماالسلام کامل میکنم.
او رحمتی است برای جهانیان،
او کمال موسی و نورانیت عیسی و صبر ایوب دارد!».
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج ۱، ص ۵۲۷.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#حدیث
#امام_زمان
#داستانک_مهدوی
✋🏻 آشنایی با یکی از شاهکارهای شعر عرب هم از جهت محتوا و هم سبک
🕋 قصیدهای که فرزدق شاعر در مدح امام سجاد علیه السلام آنهم در مقابل دشمن آن حضرت سرود!!
🌹... با رایحهای دلانگیز که بوی بهشت را میمانست، با آرامش و وقاری که خاص او و خاندانش بود، وارد مسجدالحرام شد.
🕋 یادگار ارجمند #امام_حسین علیه السلام با خضوغ و فروتنی بسیار به سوی کعبه و حجرالاسود گام بر میداشت و حقیقت بندگی پرودگار را مجسم میکرد. این افتادگی، بر عظمت او میافزود و او را در چشم بینندگان بیشتر به جلوه میآورد.
👥👥 هنگامی که #امام_سجاد علیه السلام نزدیک حجرالاسود رسیدند، مردم راه را برای ایشان باز کردند. آن حضرت به راحتی بر سنگ سیاه دست کشیدند و پس از آن به طواف پرداختند.
🔥 هشام بن عبدالملک دهمین خلیفهٔ بنى اميه، ولیعهد برادرش ولید بن عبدالملک بود. او در ایام ولایتعهدیاش، در موسم حج وارد مسجدالحرام شد. در آن سال، زائران بسیار بودند و زیادی جمعیت، انجام مراسم و آداب زیارت را دشوار میساخت.
🕋 هشام در حال طواف، به حجرالاسود رسید و چون خواست دست بر آن بکشد به دلیل ازدحام زیاد، ممکن نشد. به ناچار منبری برای او در مسجدالحرام نصب کردند و هشام بر روی آن نشست. بزرگان شام که همراه با او به حج آمده بودند نیز در کنارش ایستاده و مردم را مینگریستند.
🔥 مشاهدهی احترام مردم به حضرت سجاد علیه السلام برای هشام، که خود را بالاتر از همه میدانست، گران آمد و موجب خشم او شد و آتش کینه و حسد را در دل او شعلهور نمود.
👤 یکی از بزرگان شام که در کنارش بود از او پرسید: این کیست که مردم برای او احترام ویژهای قائلند و او را بر خود مقدم میشمارند؟
🔥 هشام برای اینکه شامیان، امام سجاد علیه السلام را نشناسند و هم چنین برای تحقیر آن حضرت خود را به نادانی زد و گفت: او را نمیشناسم!!
👳🏻♂ #فرزدق شاعر اهل بیت علیهمالسلام در آن جا حضور داشت.
✋🏻 او گفت: اگر شما او را نمیشناسید، من او را میشناسم و به شما معرفی میکنم.
👥👤 شامیان از او خواستند آن حضرت را به آنان معرفی کند.
👳🏻♂✋🏻 فرزدق، حضرت سجاد علیه السلام را در قالب قصیدهای بلند توصیف و معرفی کرد که مضمون آن به این شرح است:
🔅«این که تو او را نمیشناسی اهمیتی ندارد، او همان کسی است که سرزمین بطحاء جای قدمهایش را میشناسد، و کعبه... و حرم در شناساییاش همدم و همقدمند. این شخصیت فرزند بهترین بندگان خداست. او همان شخصیتِ منزه از هر آلودگی و پیراسته از هر عیب و دور از هر نقص و کوه بلند دانش و فضیلت است. او همان کسی است که احمد مختار که درود و رحمت خدا جاودانه بر او جاری و روان باد، پدر اوست. او همان کسی است که جعفر طیار و حمزهٔ سیدالشهداء عموهای اویند. حمزه همان قهرمان نامدار که هر انسان آزادهای مهرش را بر دل دارد و بر پیمان خود با او پایدار است. او فرزند فاطمه، سرور بانوان جهان است، و پسر وصی پیامبر است که شعلهٔ انتقام خدا از زبانهٔ تیغ بیدریغش پیوسته میدرخشید... چون به طرف حجرالاسود میرود، حجر او را میشناسند و نزدیک است که آن سنگ، دست امام را ببوسد. این که گفتی: «او کیست؟» از عظمت، جلال و شکوه شخصیت او نمیکاهد، زیرا آن کسی که تو او را نمیشناسی، عرب و عجم هر دو او را به خوبی میشناسند. اگر او را نمیشناسی او پسر و فرزند فاطمه است و به خاطر نیای او پیامبران الهی خاتمه پیدا کرده است...».
🔥 هشام با شنیدن اشعار فرزدق به خشم آمد و از او پرسید: چرا چنین اشعاری درباره ما نمیسرایی؟
👳🏻♂ فرزدق پاسخ داد: «نِیایی چون نیای او، پدری همچون پدرش و مادری بسان مادر او بیاور تا دربارهٔ تو نیز اشعاری مانند او بسرایم!!»
🔥 هشام با شنیدن این پاسخ خشمگین تر شد. دستور داد حقوق فرزدق را قطع کنند و او را به مکانی بین مکه و مدینه تبعید کرد.
🏇 این خبر به حضرت سجاد علیه السلام رسید. آن حضرت ۱۲ هزار دینار برای فرزدق فرستاده و عذرخواهی کردند که در آن زمان بیشتر از آن مقدار، برایشان مقدور نیست.
👳🏻♂ فرزدق در حالی که آن مبلغ را باز پس میفرستاد، به حضرت پیام داد که کار او به خاطر خدا و رسولخدا (صلی الله علیه و آله) بوده است.
🏇 امام بار دیگر آن وجه را به فرزدق باز گرداندند.
⏳هدیهٔ امام معادل ۴۰ سال حقوقی بود که او دریافت میکرد. فرزدق پس از چهل سال چشم از جهان فرو بست.
📚 مستدرک سفینة البحار، ج ۸، ص ۱۷۰ و...
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#اسوه_ها
#قصیده_میمیه
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🚩 خبر از سركردگان كربلا
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
👥 (ثابت ثمالى) از (سويد بن غفله) نقل مى كند: روزى در وسط سخنرانى امام على عليه السلام شخصى از كنار منبر بپا خاست و گفت:
🌴 اى اميرمؤمنان از (وادى القرى) مى گذشتم، ديدم خالد بن عرفطه از دنيا رفته است، براى او طلب آمرزش از خدا كردم!
🌷 #امام_على عليه السلام فرمود: او نمرده است و نمى ميرد تا هنگامى كه سرلشكر جمعيت گمراه، كه پرچمدار آن (حبيب بن حمار) است (براى كشتن #امام_حسين (ع) گردد.
✋🏻 حبيب در مجلس حاضر بود و برخاست و گفت: آرى من حبيب بن حمار هستم!!
🌷 امام فرمود: سوگند به خدا تو حامل پرچم هستى، و آنان - دشمنان حسين (ع) - را از همين در (اشاره به باب الفيل مسجد كوفه) وارد خواهى كرد.
⏳ثابت گويد: من زنده بودم كه خالد، سرپرست و حبيب پرچمدار لشكرى بود كه براى كشتن حسين عليه السلام به كربلا رفته و از باب الفيل وارد مسجد كوفه شدند!! (۱)
📚 شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج ۲ ص ۲۸۶.
📗 داستانها و پندها جلد ششم، مصطفى زمانى وجدانى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#عاشورا
#روایت
#کرامات
#پیشگویی
#داستان_کوتاه