پرتو اشراق
🌸 فوائد استفاده از گل و گلاب در سیره پیامبر اعظم (ص)
🌹 گل و گلاب:
🔆 حسن بن منذر گوید:
🔅وقتی #پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به معراج بردند، زمین از دوری حضرت اندوهناک شد و درخت آصف را رویانید، و چون حضرت به زمین بازگشت زمین خوشحال شد و گل سرخ را رویانید، بنابراین هر کس می خواهد بوی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را استشمام کند، گل سرخ را ببوید.
🔆 فردوس از انس #روایت کرده است:
🔅پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: گل سفید در شب معراج از عرق من خلق شد و گل سرخ از عرق جبرئیل و گل زرد از عرق براق.
🔅و از آن حضرت (علیه السلام): گلاب به آبرو و رونق انسان می افزاید و فقر را می برد.
🔅از ثمالی، از امام (علیه السلام): هر که گلاب به صورت بزند در آن روز فقر و بدی و شومی نبیند، و هر که خواهد گلاب بزند؛ صورت دوستان را گلاب بزند و خدا را رحمت کند و بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درود فرستد.
🔅از امام حسن (علیه السلام) روایت است: پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو دست را پر از گل کرد، و به من داد، و فرمود: این سید گلهای دنیا و آخرت است.
🌼 نرگس:
🔆 از حسن بن منذر، از امام (علیه السلام) روایت است: در بو و روغن گل نرگس فضائل و خوبی های بسیار است، چون آتش بر ابراهیم خاموش شد و خداوند آن را سرد و سلامت گردانید، خداوند در آن آتش گل نرگس رویانید و اصل این گل در آنهاست که خداوند عزوجل در آن زمان رویانیده است.
🍀 درباره مرزنجوش:
🔆 انس گوید: پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بر شما باد به مرزنجوش و آن را ببویید، که برای بینی سودمند است.
🔅و نیز از انس است که گوید: چون گلی به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داده می شد آن را می بویید و بر می گردانید مگر مرزنجوش را که رد نمی کرد.
🔅حضرت کاظم (علیه السلام)، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مرزنجوش گل خوبی است، گیاهی است در زیر پایه عرش و آبش شفای چشم است.
📗 منبع: آداب زندگی اسلامی، (ترجمه فارسی مکارم الاخلاق)، حسن بن فضل بن حسن طبرسی، مترجم: عبد الرحیم عقیقی بخشایشی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
🗡 تروريستى كه شرمنده بازگشت!
🌌 اصبغ بن نباته گويد: صبح زود همراه على (ع) نماز خواندم، سپس ناگهان ديدم مردى مى آيد كه معلوم بود، مسافر است، به حضور على (ع) رسيد، على (ع) به او فرمود:
❓از كجا مى آئى؟
✋🏻 عرض كرد: از شام!
🌹على (ع) فرمود: براى كارى به اينجا آمده اى، آن را خودت مى گوئى يا من بگويم؟
✋🏻 او عرض كرد: اى اميرمؤمنان خودت بفرما.
🌹مولا على (ع) فرمود:
🏰 «معاويه در شام اعلام كرد، هر كس برود و على (ع) را بكشد، ده هزار دينار به او جايزه مى دهم، شخصى حاضر شد، ولى وقتى به خانه اش رفت، پشيمان شد و با خود گفت: من پسر عموى رسول خدا و پدر فرزندان رسول خدا (ص ) را نخواهم كشت.
🏰 روز ديگر معاويه ده هزار دينار ديگر افزود و اعلام كرد: هر كس على (ع) را بكشد ۲۰ هزار دينار جايزه دارد، مرد ديگرى، قبول اين مأموريت را نمود، او نيز فكر عاقبت كار را كرد و پشيمان شد.
🏰 روز بعد معاويه سى هزار دينار جايزه قرار داد، تو بخاطر اين جايزه هنگفت برجستى و قبول كردى و اينك خود را به قصد كشتن من به اينجا رسانده اى و تو از فاميل حمير هستى!!»
👳🏽♂ شخص تروريست، اقرار به راستگوئى على (ع) نمود.
🌹على (ع) به او فرمود: اكنون چه تصميم دارى؟
✋🏻 او گفت: از تصميم كشتن تو منصرف شدم، اكنون مى خواهم به شام برگردم.
🌹حضرت على (ع) به غلامش قنبر فرمود: وسائل سفر او را تكميل كن و آب و غذا به او بده و او را روانه شام كن.
🐪 قنبر فرمان على (ع) را اجرا نمود... تروريست با كمال شرمندگى از آنهمه بزرگوارى على (ع) به سوى شام بازگشت.
📗 داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
#روایت
#امام_علی
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🏯 روش استفاده از خانه مجلل در سیره امام علی علیه السلام
1⃣ خانه وسيع خريدن:
🌹حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نسبت به مسكن كه يكى از نيازهاى طبيعى و ضرورى انسان است، فكر وسيع و واقع بينى داشت.
🏚روزى به منزل يكى از دوستان خود رفت، ديد كه منزل او بسيار كوچك و تنگ است، امام على (عليه السلام) به او فرمود: خانه تو خيلى كوچك است.
💰 سپس پولى در اختيارش گذاشت كه منزلِ مناسبِ شأنش خريدارى كند و به آنجا أثاث كشى نمايد.
✋🏻 دوست حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) گفت: يا اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين خانه پدرى من است كه آن را براى من ساخته و نمى توانم آن را بفروشم، يا از آن خارج گردم.
🌹حضرت پاسخ داد:
🔅«اِنْ كانَ أبوكَ أحْمَقٌ يَنْبَغى أنْ تَكُونَ مِثْلُهُ؟»؛
🔅اگر پدرت نادان بود، تو هم بايد نادان باشى؟ (۱)
2⃣ روش استفاده از خانه هاى مجلّل:
🏯 يكى از دوستان #امام_على (عليه السلام) در شهر بصره، علاء بن زياد بود، كه خانه بسيار با شكوه و بزرگى داشت، وقتى حضرت وارد خانه او شد، ابتدا اعتراض كرد كه:
❓ما كُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هذِهِ الدَّار؟ با اين خانه بسيار بزرگ چه مى كنى؟
🌹سپس روش استفاده را يادش داد، و فرمود: حال كه چنين خانهاى ساختى؛ (با اين خانه وسيع در دنيا چه مى كنى؟ در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى).
🔅آرى اگر بخواهى مى توانى با همين خانه، به آخرت برسى!
🔅در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايى كنى، به خويشاوندان با نيكوكارى بپيوندى، و حقوقى كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مى توانى بپردازى.
👳🏻♂✋🏻علاء گفت: از برادرم عاصم بن زياد به شما شكايت مى كنم!
🌹فرمود چه شد او را؟
☝️🏻گفت عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است!
🌹امام على (عليه السلام) فرمود او را بياوريد، وقتى آمد به او فرمود:
👈🏻 «اى دشمنك جان خويش! شيطان سرگردانت كرده است، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمىكنى؟ تو مىپندارى كه خداوند نعمتهاى پاكيزهاش را حلال كرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده كنى؟ تو در برابر خدا كوچك تر از آنى كه اينگونه با تو رفتار كند».
👳🏻♂✋🏻 عاصم گفت: اى اميرمؤمنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاى ناگوار بسر مىبرى؟
🌹امام على (عليه السلام) فرمود:
🔅«واى بر تو من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند». (۲)
📚 پی نوشت ها:
۱. بهج الصّباغه، ج ۱۲، ص ۹۸.
۲ - خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه معجمالمفهرس مؤلّف، كه برخى از اسناد آن به اين شرح است: قوت القلوب ج ۱ ص ۵۳۱: ابو طالب مكى (متوفاى ۳۸۲ ه)، عقد الفريد ج ۲ ص ۱۸۸ و ۱۸۹ و ج ۱ ص ۳۲۹: ابن عبد ربه مالكى (متوفاى ۳۲۸ ه)، اصول كافى ج ۱ ص ۴۱۰ و ۴۱۱ ح ۱: كلينى (متوفاى ۳۲۸ ه)، ربيع الابرار ج ۴ (باب اللهو و اللذات: زمخشرى معتزلى (متوفاى ۵۳۸ ه)، كتاب اختصاص ص ۱۵۲: شيخ مفيد (متوفاى ۴۱۳ ه).
📚 الگوهاى رفتارى امام على (عليه السلام)، جلد پانزدهم، امام على (ع) و تفريحات سالم، محمّد دشتى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
🌹 امام رضا عليه السلام و برخوردی زیبا با مردى در سفر مانده
🧔🏻♂ يسع پسر حمزه مى گويد:
🌳 در محضر #امام_رضا بودم، صحبت مى كرديم، عده زيادى نيز آنجا بودند كه از مسائل حلال و حرام مى پرسيدند.
👳🏼♂ در اين وقت مردى بلند قد و گندمگون وارد شد و گفت:
✋🏻 فرزند رسول خدا! من از دوستداران شما و اجدادتان هستم، خرجى راهم تمام شده، اگر صلاح بدانيد مبلغى به من مرحمت كنيد تا به وطن خود برسم و در آنجا از طرف شما به اندازه همان مبلغ صدقه مى دهم، چون من در وطن خويش ثروتمندم اكنون در سفر نيازمندم!
🚪امام برخاست و به اطاق ديگر رفت، دويست دينار آورد در را كمى باز كرد خود پشت در ايستاد و دستش را بيرون آورد و آن شخص را صدا زد و فرمود:
🔅«اين دويست دينار را بگير و در مخارج راهت استفاده كن و از آن تبرك بجوى و لازم نيست به اندازه آن از طرف من صدقه بدهى. برو كه مرا نبينى و من نيز تو را نبينم».
👥👥 آن مرد دينارها را گرفت و رفت، حضرت به اتاق اول آمد به حضرت عرض كردند:
❓شما خيلى به او لطف كرديد و مورد عنايت خويش قرار داديد، چرا خود را پشت در نهان كرديد كه هنگام گرفتن دينارها شما را نبيند؟
🌹امام فرمود:
🔅«به خاطر اين كه شرمندگى نياز و سؤال را در چهره او نبينم...» (۱)
📚 پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۱.
📔 داستانهاى بحارالانوار جلد چهارم محمود ناصرى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#روایت
🌹 نگهدارى پاداش الهى
🏴 به مناسبت سالروز وفات ابراهیم فرزند پیامبر (ص)، ۱۸ #ماه_رجب
🌄 ابراهيم يكى از پسران پيامبر (ص) بود كه مادرش «ماريه قبطيه» نام داشت، ابراهيم در سال هشتم هجرت در مدينه متولد شد و در سال دهم در حالى كه حدود يكسال و شش ماه عمر كرده بود از دنيا رفت!
🌑 هنگامى كه ابراهيم از دنيا رفت، تصادفاً در آن روز خورشيد گرفت، مردم گفتند: گرفتن خورشيد به خاطر مرگ ابراهيم است!
🌹پيامبر(ص) به منبر رفت و فرمود:
▪️«اى مردم! خورشيد و ماه دو نشانه قدرت الهى هستند، كه به فرمان خدا سير مى كنند و بفرمان خدا گاهى گرفته مى شوند، و كسوف خورشيد ربطى به مرگ ابراهيم ندارد؛ هرگاه يكى از آنها گرفته شد نماز آيات بخوانيد (به اين ترتيب از پيدايش چنين خرافه اى جلوگيرى كرد)».
⚰ سپس از منبر فرود آمد، و بدن ابراهيم را غسل داد و حنوط و كفن كرد و آنگاه جنازه او را برداشتند و به قبرستان بقيع بردند، و او را به خاك سپردند.
👥👥 مردم گفتند: پيامبر (ص) بر اثر ناراحتى و بى تابى، نماز ميّت را فراموش كرد!!
🌹آن حضرت به طرف حاضران ايستاد و فرمود:
▪️«اى مردم اكنون جبرئيل نزد من آمد و سخن شما را در غياب من، به من خبر داد، شما مى پنداريد من نماز بر جنازه ابراهيم را به خاطر غم و اندوه و بى تابى فراموش كردم؟ ولى گمان نادرست كرديد، زيرا خداوند... به من امر كرد كه بر جنازه شخصى كه نماز مى خواند (يعنى به حد شش سالگى رسيده كه عقل و درك نماز خوندان را پيدا كند) نماز بخوانم.
📗 داستان دوستان، جلد چهارم، محمد محمدى اشتهاردى
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🌹بخشندگی بی نظیر
🕋 آن روز به خانهی خدا رفته بود... همان هنگام می شنید که مردی با خدا به گفتگو نشسته است که:
🤲🏻 خداوندا، ده هزار درهم نصیبم کن...
🌴 امام حسن (ع) هماندم به خانه بازگشت و آن پول را برای او فرستاد.
💐 یک روز، کنیزی از کنیزان او، دسته گلی خوشبویی به تحفه، پیشکش کرد، امام (ع)، در مقابل او را آزاد فرمود و چون پرسیدند چرا چنین کردی؟
🌹 فرمود: خدا ما را چنین تربیت کرده است و این آیه را باز خواندند:
🔅«و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها»:
🔅یعنی چون به شما هدیه ای دادند، به نیکوتر، پاسخ گویید. (١)
⏳سه بار در زندگی، هر چه داشت، حتی کفش و پای افزار - را به دو نیم تقسیم کرد و در راه خدا داد. (٢)
📚 پی نوشت ها:
١- بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۴۳ - ۳۴۲.
۲- بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۳۲ - تاریخ الخلفاء ص ۱۹۰.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#امام_حسن
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
🌳 جامعه رشد يافته اسلامى
☀️ روزى سعيد بن حسن يكى از شاگردان امام باقر (ع) در حضور آنحضرت بود، امام به او فرمود:
❓آيا در جامعه اى كه زندگى مى كنى، اين روش وجود دارد، كه اگر برادر دينى، نيازمند شد، نزد برادر دينيش بيايد و دست در جيب او كند و به اندازه نياز خود از جيب او پول بر دارد، و صاحب پول از او جلوگيرى ننمايد؟
👳🏻♂✋🏻 سعيد گفت: نه، چنين روش و چنين كسى را در جامعه خودم سراغ ندارم!!
🌹امام باقر (ع) فرمود: بنابراين اخوت و برادرى اسلامى در جامعه نيست!!
✋🏻 سعيد گفت: در اين صورت آيا ما در راستاى سقوط و هلاكت هستيم؟
🌹امام فرمود: عقل اين مردم هنوز تكميل نشده است، يعنى: تكليف به حساب درجات عقل و رشد اسلامى افراد، مختلف مى شود، اگر جامعه شما از عقل كافى و رشد عالى اسلامى برخوردار بود، به گونه اى مى شد كه نيازمندان از جيب بى نيازان به اندازه نياز خود بر مى داشتند، بى آنكه بى نيازان، ناراضى شوند.
📔 داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
#سبک_زندگی_مهدوی
پرتو اشراق
🌠 نام گذاری از سوی خدا
🌟 بشارت:
🌠 پديده هاى با بركت كه براى جامعه انسانى پر ثمرند، و همگان از پديدار شدن آنان مسرور خواهند بود، پيش از پديدار شدن آنان انسان ها به آمدن آنها بشارت داده مى شوند.
💫 زكرياى پيامبر فرزند (۱) نداشت. در دوران پيرى با مشاهده سجاياى مريم از خداى منان آرزوى فرزند نمود. خدا نيز دعاى وى را اجابت نموده فرزند پر بركتى چون يحيى به وى بشارت داد:
🔅«يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ يَحۡيَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِيࣰّا». (۲)
💫 مسيح كه جهانى را از ظلم و نادانى نجات مى دهد و پديده اى بس با بركت است پيش از ولادت وى به مادرش مريم بشارت مى دهند كه، «إِنَّمَآ أَنَا۠ رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَٰمࣰا زَكِيࣰّا» (۳) من پيك پرودگار تو هستم بدين منظور آمدهام تا به تو پسرى پاك هديه نمايم! و خود مسيح نيز خود را با بركت براى همگان يم خواند. وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ. (۴)
💫 و اينك نوبت به مادرى چون فاطمه رسيده كه فرزندى چون حسين كه جهان تا قيامت از فضايل و پرتو نور وى بهره مند است، به دامن آورد.
⚜ اينك فرشتگان بر رسول الله (ص) نازل مى شوند و به وى بشارت مى دهند كه فاطمه بزودى پسرى به دامن خواهد نهاد. فلما حملت بالحسين عليه السلام قال لها يا فاطمه انك ستلدين غلاما قد هنانى به جبرئيل فلاتر ضيعه حتى اجى اليك . (۵) هنگامى كه فاطمه به حسين باردار شد رسول الله (ص) به وى فرمود:
🔅«جبرئيل مرا بشارت داده كه بزودى پسرى به دامن خواهى آورد، هنگامى كه فرزندت به دنيا آمد كام وى را نگشا تا من حاضر شوم».
⚜ كه حضرت مى خواست كام كودك را با دست مبارك خويش بگشايد. آرى كه ولادت فرزند با بركتى همانند حسين را فرشتگان عرش بشارت مى دهند.
🌠 نامگذاري از جنس آسمان:
🌺 امام رضا عليه السلام از پدران خويش از امام سجاد عليه السلام روايت مى كند كه اسماء بنت عميس (قابله فاطمه زهراء) مى گويد هنگامى كه حسين علیه السلام متولد شد رسول الله (ص) وارد شدند و از من خواستند كه حسين را در حضور وى آورم، كودك را آوردم در دامن خويش نهاد در گوش راست وى اذان و در گوش چپ وى اقامه قرائت نمودند.
🌹آنگاه روى نموده به على از وى خواستند تا فرزند خويش را نام گذارى نمآيند.
🌷 مولا على علیه السلام اظهار مى دارد من در اين مورد بر رسول الله (ص) پيشى نمى گيرم!
🌹 رسول الله (ص) نيز مى فرمايد: من نيز بر خداى عزوجل سبقت نمى گيرم!
⚜ آنگاه جبرئيل به همراه هزار فرشته فرود مى آيد و ولادت حسين علیه السلام را تهنيت مى گويد؛
✨مى گويد خداى عزوجل سلام ابلاغ مى نمايد و مى فرمايد فرزند خويش همنام فرزند هارون شبير نام گذارى نما.
🌹حضرت نيز وى را شبير يعنى حسين نام گذارى مى نمايد.
🐏 آنگاه كه روز هفتم فرا مى رسد، رسول الله (ص) گوسفند قوچ عقيقه مى نمايد. يك ران آن را به قابله هديه مى كند.
🪒 موهاى سر كودك را مى تراشد و به وزن آن نقره صدقه مى پردازد، و سر كودك را با خلوق (گياه خوشبو) معطر مى سازد. (۶)
✅ اين رفتار آموزنده رسول الله (ص) در هنگام ولادت كودكان است كه آداب دينى را كه با نيك فرجامى افراد پيوند دارد مى آموزد. در آغازين روز ولادت نداى توحيد و نبوت بر گوش وى مى نوازد و فطرت خدا آگاه وى را با معارف فطرى آشنا مى سازد، كه گفتن اذان و اقامه اين گونه نقش موثر ايفا مى نمايد. و نيز رعايت آداب و ادب در نام گذارى فرزندان كه به بزرگترها واگذارى مى نمايد. و زحمات ماما را از نگاه دور نمى دارد. و خوشبو نمودن كودك و شستشوى وى و رعايت بهداشت، آنگاه در نام گذارى كودك كه يك امر مهم است و بايد با فرهنگ و باورهاى سازگار باشد مى آموزد كه چگونه و چه نامى را بايد براى كودكان بر گزيد.
🔅ليكن آنچه خاندان عترت را از سايرين ممتاز مى سازد، اين كه تمام شؤون آنان ملكوتى است و حتى نام گذارى آنان نيز از جانب خداى سبحان است و همان گونه كه نام گذارى برادرش امام حسن مجتبى علیه السلام با اذن خداى عزوجل شكل گرفت، نام گذارى حسين عليه السلام نيز به همان منوال به رهنمود خدا شكل مى گيرد و نام فرزندان هارون پيامبر كه جانشين موسى عليه السلام بود براى فرزندان جانشينى رسول الله (ص) على بن ابى طالب انتخاب مى شوند.
📚 پی نوشت ها:
۱- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۱۵.
۲- مريم، آیه ۷.
۳- همان، آیه ۱۹.
۴- همان، آیه ۳۱.
۵- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۵۴.
۶- بحارالانوار، ج ۴۳ از صفحه ۲۳۷ تا ۲۴۲.
📚 امام حسين (ع ) الگوى زندگى، جلد ۵، حبيب الله احمدى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#میلاد_امام_حسین
#سیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#ماه_شعبان
#امام_حسين
#روایت
پرتو اشراق
🌹حکایت دلنشین امام سجاد علیهالسلام و دو قرص نان خشک
👳🏼♂ زُهری که از پایه گذاران و تقویت کنندگان حکومت بنی امیه است (*) حكايت می كند:
🌤 روزى در محفل و محضر امام زين العابدين عليه السّلام كه تعدادى از دوستان و مخالفان حضرت نيز در آن جمع حضور داشتند، نشسته بودم، كه مردى از دوستان حضرت با چهرهاى غمناك و افسرده وارد شد!
🌹حضرت فرمودند: چرا غمگينى؟ تو را چه شده است؟
🧔🏻♂✋🏻 عرض كرد: يابن رسول اللّه! چهار دينار بدهى دارم و چيزى كه بتوانم آن را بپردازم ندارم، همچنين عائله ام بسيار است و درآمدى براى تامين مخارج آن ها ندارم!!
💧در اين هنگام، #امام_سجّاد عليه السّلام به حال موالی خویش گريستند!
🧔🏻♂ من عرض كردم: آقا! چرا گريه مى كنید؟
🌹حضرت فرمودند: گريه آرام بخش عقده ها و مصائب مى باشد و چه مصيبتى بالاتر از اين كه انسان نتواند مشكلات مؤمنى از دوستانش را برطرف نمايد.
👥👤 در همين بين، حاضرين از مجلس پراكنده شدند، و مخالفين در حال بيرون رفتن از مجلس زخم زبان مى زدند، كه اين ها - ائمّه اطهار عليهم السّلام - ادّعا مىكنند بر همه جا و همه چيز دست دارند و آنچه از خدا بخواهند برآورده مى شود، ولى عاجزند از اين كه بتوانند مشكلى را برطرف نمايند!!
🧔🏻♂ آن مرد نيازمند، اين زخم زبان ها را شنيد و به حضرت عرض كرد:
✋🏻 تحمّل اين حرف ها براى من سخت تر از تحمّل مشكلات خودم بود.
🌹حضرت فرمودند: خداوند، راه حلّى براى كارهايت به وجود آورد... و سپس امام عليه السّلام به يكى از كنيزان خود فرمودند: غذايى را كه براى افطار و سحر دارم بياور، كنيز دو قرص نان خشك آورد.
🌹حضرت به او فرمودند: اين دو عدد نان را بگير، كه خداوند به وسيله آن ها بر تو خير و بركت دهد، پس آن مرد دو قرص نان را گرفت و رفت!
🐟 در بين راه، به ماهى فروشى برخورد كرد، به او گفت:
🧔🏻♂ يكى از ماهى هاى خود را به من بده تا در عوض آن قرص نانى به تو بدهم!
🍪 ماهى فروش نيز قبول كرد و يك عدد ماهى به آن مرد داد و در ازاى آن يك قرص نان دريافت نمود.
🍙 در ادامه مسیر به مردی رسید که نمک میفروخت؛ از او نیز به ازای یک قرص نان نمک خریداری نمود.
💎💎 آن مرد ماهى را گرفت و چون به منزل رسيد، خواست ماهى را براى عائله اش تميز و آماده پختن نمايد، پس همين كه شكم ماهى را پاره نمود، دو گوهر گرانبها در شكم ماهى پيدا كرد، با شادمانى آن ها را برداشت و شكر و سپاس خداوند متعال را به جاى آورد.
👥 در همين بين، شخصى درب خانه اش را كوبيد، وقتى بيرون آمد، ديد همان ماهى فروش و مرد نمک فروش هستند، و مىگويند: هر چه تلاش كرديم كه اين نان را بخوريم نتوانستيم؛ چون بسيار سفت و خشك است، گمان مىكنیم در وضعيّتى سخت به سر مىبرى، بيا این نانت را بگير؛ و ماهى و نمک را هم به تو بخشيدیم!!
👤 پس از گذشت لحظاتى، شخص ديگرى درب خانه اش را كوبيد، و چون درب را گشود، كوبنده درب گفت:
🌹حضرت زين العابدين عليه السّلام فرمودند:
🔅«خداوند متعال، مشكل تو را برطرف ساخت، اكنون غذا و نان ما را بازگردان، كه كسى غير ما نمى تواند آن نان ها را بخورد».
💎💎 و سپس آن مرد گوهرها را با قيمت خوبى فروخت و قرض خود را پرداخت كرد؛ و سرمايه اى مناسب براى كسب و كار و مايحتاج مشكلات زندگى خانواده اش تامین گردید.
📚 بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۰، امالى صدوق, ص ۴۵۳، الخرائج والجرائح مرحوم راوندى: ج ۲، ص ۷۰۸، ح ۳.
(*) باید بدانیم که زهری به امام علیه السلام احترام می گذاشت چون خود وی عالِم بود و بیش از بقیه عظمت امام علیهالسلام را درک می کرد، اما این به معنای پیروی و تشیع او نیست. چرا که او عملهٔ ظلم بود و نان او در خدمت به بنی امیه بود، پیروان امام علیهالسلام و اصحاب و همراهان واقعی ایشان سر سفرۀ دشمنان نمینشستند.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🏛 قيصر روم و سخنى بزرگ!
🔥 عبدالملك بن مروان (پنجمين خليفه اموى) از طاغوت هاى خاندان ستمگر #بنى_اميه بود، و به عنوان امير مسلمين، چند سال، خلافت كرد.
✝ در تاريخ آمده: قيصر روم (شاه ابرقدرت روم در آن عصر) براى عبدالملك به اين مضمون نامه اى نوشت:
📜 آن شترى كه پدرت (مروان) بر آن سوار شد و از مدينه فرار كرد خورده شد (يا آن را خوردم) و اينك صد هزار و صد هزار و صد هزار نفر لشكر به سوى تو (براى سركوبى تو) مى فرستم (منظور قيصر روم اين بود كه ديگر شترى نيست كه بر آن سوار شده و مثل پدرت فرار كنى و حتماً دستگير و مغلوب مى شوى).
📜 عبدالملك پس از دريافت اين نامه، براى حجاج بن يوسف ثقفى (فرماندار خونخوارش) نامه اى نوشت و از او خواست كه از #امام_سجاد (ع) بخواهد كه چگونگى جواب نامه قيصر روم را آن گونه كه موجب وحشت او شود، بفرمايد.
🏇 پس از رسيدن نامه به دست حجاج، وى جريان را به امام سجاد (ع) عرض كرد.
🌹امام فرمود: براى عبدالملك بنويس كه در جواب شاه روم چنين بنويسد:
🔅«براى خداوند لوح محفوظ هست كه در هر روز سيصد بار، آن را ملاحظه مى كند، و هيچ لحظه اى نيست مگر اينكه خداوند در آن لحظه، افرادى را مى ميراند، و زنده مى كند، و ذليل و خوار مى نمايد، و عزت مى بخشد، و آنچه بخواهد انجام مى دهد، و من اميد آن را دارم كه خداوند در يكى از لحظه ها شر تو را از ما باز دارد».
🪶 حجاج، همين مطلب را براى عبدالملك نوشت، و عبدالملك نيز پس از دريافت نامه حجاج، همين مطلب را در جواب نامه تهديدآميز قيصر روم نوشت!
🏇🏛 وقتى كه نامه به قيصر رسيد و آن را خواند (وحشت زده شد) و گفت: ما خرج هذا الا من كلام النبوة: اين مطلب جز از گفتار نبوت، نشات نگرفته است!
✅ قابل ذكر است كه پيامبران و امامان، بر اساس قانون اهم و مهم گاهى افراد فاسد را براى دفع افسد (فاسدتر) راهنمائى مى كردند:
👑 غرور سلطنت!
🕌 عبدالملك بن مروان (پنجمين خليفه اموى) قبل از آنكه بر مسند خلافت بنشيند، همواره در مسجد بود، و با قرآن و دعا سر و كار داشت، به گونه اى كه او را حمامة المسجد (كبوتر مسجد) مى ناميدند، وقتى كه پس از مرگ پدرش، خلافت به او رسيد، در مسجد مشغول قرائت قرآن بود، خبر مقام خلافت را به او دادند، او قرآن را به دست گرفت و به آن خطاب كرد و گفت:
📗 سلام عليك هذا فراق بينى و بينك: خداحافظ، اكنون زمان جدائى بين من و تو است!!
🔥 غرور سلطنت آنچنان او را مسخ و غافل كرد كه شراب مى خورد، و يكى از استاندارانش، حجاج بود كه دهها و صدها هزار نفر مسلمان را كشت، خودش مى گفت:
🗡 من قبل از سلطنت از كشتن مورچه اى مضايقه داشتم ولى اكنون حجاج براى من نوشته كه صدها نفر را كشته ام، ولى اين خبر در من هيچ اثر نمى كند، و روزى يكى از دانشمندان زمان (بنام زهرى) به او گفت: شنيده ام شراب مى نوشى گفت:
🩸آرى، خون مردم را نيز مى نوشم!!
📔 داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
🔰 #مطالب_مرتبط:
🌐 قصیدهای که فرزدق شاعر در مدح امام سجاد علیه السلام آنهم در مقابل دشمن آن حضرت سرود!!
🌐 پندهاى امام زين العابدين عليه السلام در روزهاى جمعه
🌐 اطلاع امام سجاد (علیه السلام) از نامه مخفیانه حاکم!
🌐 حکایتی از مدارا و نرمخویی با فامیل ناسزاگو
🌐 حسن عاقبت پیرمرد شامی
🌐 برخورد عجیب با دزد ناپاک!
🌐 چقدر حاجى كم است؟!
🌐 طولانى ترين روز عمر انسان
🌐 نيايش سجاد علیه السلام در کنار کعبه
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#میلاد_امام_سجاد
#سیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#روایت
🌹 گذشت پیامبر (ص)
🏇 روزی حضرت علی (علیه السلام) از سمت پیامبر مامور شدند تا سه نفر را که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را آزار داده بودند بکشند، ولی حضرت علی (علیه السلام) یک نفر را کشت و دو نفر دیگر را اسیر کرد و خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند.
🗡 پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آنان فرمود اگر اسلام را قبول نکردند، به جرم توطئهگری اعدام شوند!!
⚜ جبرئیل گفت: یکی از اینان اخلاق خوش دارد و خدا او را بخشیده است.
✋🏻 او اسلام آورد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او گفت: این خوشخویی و سخاوت تو را به بهشت میرساند.
📔 حکایت نامه موضوعی پیامبر(ص)، استاد حسین انصاریان
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#مکارم_اخلاق
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
🌹 نام گذاری حضرت علی اکبر علیه السلام
🌤 نقل است روزی علی اكبر (ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد، در آخر والی مدینه از علی اكبر سئوال كرد نام تو چیست؟
🌹 فرمود: علی!
❓سئوال نمود، نام برادرت؟
🌹 فرمود: علی!
🔥 آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت:
⁉️ علی، علی، علی، «ما یُریدُ اَبُوك؟» پدرت چه می خواهد؟!، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد؟!
🌷🌹این پیغام را علی اكبر (ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد.
🌷 ایشان فرمود:
🔅«والله اگر پروردگار ده ها فرزند پسر به من عنایت كند، نام همه آنها را «علی» می گذارم و اگر ده ها فرزند دختر به من عطا نماید نام همه آنها را نیز «فاطمه» می گذارم».
📗 منتهی الامال، شیخ عباس قمی، انتشارات کتاب دليل
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#امام_حسبن
#روایت