هدایت شده از چیمه🌙
. احمد محمود به لیلی گلستان گفت: نقاشی را دوست داشتم ولی هیچ‌وقت نشد سمتش بروم. این نخل و این تصویر که برای پس‌زمینه وبینار انتخاب کردم باید چیزی شبیه سبک موردعلاقه‌اش باشد. بافت جنوبی آرامی دارد. محمود نانوا بود، کارگر فصلی، بنا، بیست تا شغل عوض کرد. شاید به خاطر همین شخصیت‌هایی که برای داستان انتخاب می‌کرد اغلب از قشر خاصی بودند. آرزوی محمود داشتن اتاق کار بود که آخر عمرش محقق شد‌‌. نمی‌دانم از نوشتن توی اتاقش که بخشی از پارکینگ بود لذت برد یا رعشه‌ی دستانش نگذاشت. یکبار بعد از جلسه نقد بهش پاکتی دادند. یکراست رفت بیمارستان برای درمان مشکل تنفسی که داشت. می‌گفت اگر یکبار دیگر به دنیا بیایم نویسنده نمی‌شوم. می‌روم سراغ کاری که تا آخر عمر درآمد آبرومندی داشته‌ باشد. روز قلم روز توست نویسنده محبوبم. @chiiiiimeh .